آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ (مجموعه ترانه‌ها)


چند بیت از غزل مشهور «حالا چرا» به دست‌نوشتهٔ شاعر

 از اشعار «محمدحسین شهریار» مجموعه‌ای درهم و پُر و پیمان باقی مانده که چند سروده از آن برای عام و خاص شناخته‌شده و در خاطره‌ها مانده است. در حافظهٔ جمعی ما، نام «شهریار» با یاد آوردن ابیاتی از چند غزل او همراه است. مشهورترین‌شان شاید همین غزل «حالا چرا؟»

ادامه خواندن آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ (مجموعه ترانه‌ها)

از «جمعه» تا «جمعه» (تاریخچه‌ی ترانه جمعه)

فرهاد جمعه

در مجموعۀ ترانه‌های خوانده و اجرا شده ـ از آغاز تا امروز ـ ترانه‌های ماندگاری نیز هست که به نوعی با بخشی از تاریخ سیاسی ـ اجتماعی دوران ما، یا با دوره‌ای از جوانی و خاطرات ما پیوند دارد و هنوزا هنوز همپای یاد و خاطره‌های ماست.

ادامه خواندن از «جمعه» تا «جمعه» (تاریخچه‌ی ترانه جمعه)

یادنامه‌ی «سیمین بهبهانی»

سیمین بهبهانی

«. . . اگر خواستند بنویسند، باید بنویسند: «سیمین بهبهانی ۱۳۰۶ ـ . . .». تنها آرزویم این است که تا ذهنی پُربار و دست‌وپایی با توانِ کار دارم. قسمت نقطه‌چین مشخص شود . . .»
(برگرفته از شب شعرخوانی سیمین بهبهانی، ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۷۵،‌ کُلن، آلمان)

ادامه خواندن یادنامه‌ی «سیمین بهبهانی»

فروغ فرخزاد: شعری برای تو (برای کامیار)

فروغ فرخزاد کامیار شاپور

شعری برای تو، از فروغ فرخزاد «آخرین ترانه‌ی لالایی‌ست» برای پسرش کامیار. این شعر در غروب تشنه‌ی یک تابستان (مرداد ۱۳۳۶) در تهران سروده شده و در کتاب عصیان به چاپ رسیده است.

ادامه خواندن فروغ فرخزاد: شعری برای تو (برای کامیار)

مینا اسدی (شاعر) و ترانه‌های او

مینا اسدی شاعر

مینا اسدی را بیشتر با دفترهای شعرش و با عنوان «شاعر» می‌شناسیم. او در حوزهٔ مطبوعات هم نامی آشناست. جوان‌های قدیمی نوشته‌های او را در نشریات دههٔ پنجاه و از آن‌جمله هفته‌نامهٔ «فردوسی» به‌یاد دارند. او همچنین چهره‌ای شناخته‌شده در حرکت‌های سیاسی،‌ فرهنگی و فعال در مسائل مربوط به حقوق زنان و کودکان در کشور سوئد است.

ادامه خواندن مینا اسدی (شاعر) و ترانه‌های او

مهندس هوشنگ سیحون،‌ مرد بناهای ماندگار

ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود

در این یادداشت می‌خواهیم از نماها و نمادهایی بنویسیم که ما و شما و بسیاری دیگر با دیدن آن، خیام را در نیشابور، ابوعلی سینا را در همدان و حافظ را در شیراز می‌بینند.

از بناهای ایستاده بر مزار این چهره‌های تابناک علم و ادب و هنر ایران. همان بناهایی که خیلی از ما در کنار آن‌ها به نشانۀ حضور و دیدار آرامگاه این بزرگان عکسی به یادگار گرفته‌ایم، ولی هیچگاه از خودمان و یا متولی آن بارگاه نپرسیده‌ایم: مهندس و طراح این بنا و نما کیست و از کجاست؟

نام ابوعلی سینا و خیام را کمتر کسی است که نشنیده باشد. شما یکی که آنها را حتما، و خوب به جا می‌آورید. ولی طراح و سازندۀ بنای آرامگاه آنان را هم می‌شناسید؟ همان بناهایی که هزاران عکس و فیلم و طرح و تصویر نقاشی شده از آن‌ها در صدها کتاب و سایت و کارت پستال به چاپ رسیده و موجود است؟ ادامه خواندن مهندس هوشنگ سیحون،‌ مرد بناهای ماندگار

چهارم اردیبهشت، سالگشت گشایش رادیو ایران

افتتاح اولین فرستنده رادیویی در ایران

چهارم اردیبهشت ماه مصادف است با سالگشت تاسیس اولین ایستگاه رادیو به سال ۱۳۱۹ در ایران. میانسالگان ما از رادیو و برنامه‌های مخلتف آن خاطره‌های بسیار دارند. روزگاری که رادیو جایگاهی خاص در گذر ایام و روزهای ما داشت.

ادامه خواندن چهارم اردیبهشت، سالگشت گشایش رادیو ایران

با صدای «پریسا» از قلب حافظیه تا «سوته‌دلان»

پریسا خواننده فاطمه واعظی

یاد آوردن پریسا (فاطمه واعظی) شاید برای خیلی‌ها تصویری از او پوشیده در لباس ساده و سفیدرنگ با موهایی صاف باشد که بر بلندای پله‌های حافظیه در میان حلقهٔ مردان نوازنده‌ٔ موسیقی ایرانی نشسته است. نگینی روشن در شبی از شب‌های جشن هنر شیراز در نیمهٔ دههٔ پنجاه.

ادامه خواندن با صدای «پریسا» از قلب حافظیه تا «سوته‌دلان»

نوذر پرنگ: از «اسب سُم طلا» تا «کلاغ پر سیاه»

نوذر پرنگ ترانه سرا

۲۰ اسفند ۱۳۱۶ ـ ۲۲ مرداد ۱۳۸۵

«نوذر پرنگ» شاید برای بسیاری نام چندان آشنایی نباشد، ولی کمتر کسی است که ترانه‌هایی که شعرش را او سروده نشنیده و یا به‌خاطر نداشته باشد. «اسب سُم‌طلا»، «غروبا که میشه روشن چراغا» و مشهورتر از همهٔ این‌ها، آن چند خط ترانهٔ «تولد، تولدت مبارک».

ادامه خواندن نوذر پرنگ: از «اسب سُم طلا» تا «کلاغ پر سیاه»

عمران صلاحی و ترانه‌های او

عمران صلاحی طنز پرداز

عمران صلاحی را در کنار پرویز شاپور و بیژن اسدی‌پور یکی از «سه تفنگدار طنز» در دوره‌ی معاصر نامیده‌اند. کاریکاتور،‌ شعر و قطعه‌های طنز، پژوهش در احوال و تاریخ طنزسرایان ایران،‌ گردانندگی صفحات طنز در چند نشریه‌ٔ خوب فرهنگی، بخش مربوط به «طنزپردازی» در کارنامهٔ‌ فعالیت‌های ادبی اوست. او اما چند دفتر از سروده‌های غیر طنز در قالب‌ نیمایی و نو هم در پیشینهٔ‌ کارهای منتشر شده‌ٔ‌ خود دارد. و همچنین سرودن چند ترانه نیز.

ادامه خواندن عمران صلاحی و ترانه‌های او

error: Content is protected !!