گرامافون از زمان اختراعش در سال ۱۸۷۷ میلادی که با نام «فونوگراف» به بازار آمد، تا سر در آوردنش از ایران و رواج آن، سه دورۀ مشخص را طی کرده است.
ادامه خواندن تاریخچهی گرامافون و صفحهی موسیقی در ایران (۱)
گرامافون از زمان اختراعش در سال ۱۸۷۷ میلادی که با نام «فونوگراف» به بازار آمد، تا سر در آوردنش از ایران و رواج آن، سه دورۀ مشخص را طی کرده است.
ادامه خواندن تاریخچهی گرامافون و صفحهی موسیقی در ایران (۱)
هفدهم شهریور ماه، مصادف است با سالگرد واقعهای که بعدها به «حمعۀ سیاه» شهرت یافت و به سال ۱۳۵۷ در «میدان ژاله» در تهران اتفاق افتاد. روزی که در حافظۀ نسل ما از جمله با ترانۀ «جمعه» پیوندی همیشه دارد.
در باره مرگ صمد بهرنگی، دو نظریهی مختلف وجود دارد. یکی اینکه: او به دستورِ یا به دستِ عوامل حکومت کُشته شدهاست؛ و دیگر اینکه: او به علت بلد نبودن شنا در ارس غرق شدهاست. «حمزه فراهتی» دوست همراه صمد بهرنگی در روز غرق شدن او، بعدها چگونگی آن واقعه را در چند رسانه بازگو کرد.
بهیادمان و حرمت نام «صمد بهرنگی» به جز آنهایی که به زبان تُرکی وجود دارد، چند ترانه ـ سرود نیز به زبان فارسی ساخته و اجرا شده که یکی از آنچند، سرودی با نام «راه صمد» که دکتر «برلیان» خود شعر و آهنگش را ساخته و خود نیز آن را نواخته و خوانده است.
از اهل سینما و دوستداران فیلم در ایران، کمتر کسی است که پرویز دوائی را نشناسد. همه یا نقد و نوشتهای از او خواندهاند؛ و یا در مناسبات دوستانه و همکاری، از نقطه نظرات و راهنماییهای او بهره بردهاند. مسعود کیمیایی بارها گفته است که: گذرش از «بیگانه بیا» به «قیصر»، بر اثر حرف پرویز دوائی بوده است.
خیلی وقت پیش نبود که تب «مینیمالیسم» دامن داستاننویسی معاصر را گرفته بود. همین دیروز بود انگار. این خیلی بسیار کوتاهنویسی! را داستانهای «کف دستی» هم میگفتند.
گلاندام طاهرخوانی (سوسن)
تولد ۱۳۱۹ ـ درگذشت ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۳
گفتهاند نامش «مهناز» بود، که نبوده است. و نوشتهاند که «شمس المولک حمیدی» است، که نیست. اسم و فامیل واقعیاش «گلاندام طاهرخوانی» بود. ما همه اما او را به نام هنریش «سوسن» شناخته و میشناسیم.
آنچه در ادامه خواهید خواند، روایت کاتب این حکایت است از آن خواننده، و بهانهای شاید برای یادی از بعضی کسان و نام برخی نفرات. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
چند سالی است که از شهرت «سوسن» میگذرد و او هنوز یکی از خوانندههای محبوب مردم است. صدا و ترانههای او آنقدر به گوش و خاطره آشناست که فیلمسازها از آن در زمینۀ صحنههای فیلمهایشان استفاده میکنند.
اسم «سوسن» و صدای خاص و ترانههای مشهور او، میشود معنای «فضا سازی» در بعضی از صحنهها، و بیشتر شاخص محیطهای مردمی و آشنا و غیر شیکوپیک!!
سال ۱۳۴۸ است که برای اول بار صدایش به سینما کشیده میشود. «ناش ناش نیناش ناش، کلاه مخملی رو باش». شعرش را «تورج نگهبان» گفته و آهنگش را «اسفندیار منفردزاده» مخصوص برای فیلم «قیصر» ساخته است. ترانهای که «شهرزاد» (کبری سعیدی) در اولین نقش سینمایی خود آن را میخواند و میرقصد.
شروع سال ۱۳۴۹ با اکران نوروزی فیلم پر فروش «حسن کچل» ساختۀ «علی حاتمی» است. اولین فیلم موزیکال سینمای ایران. فیلمی که تمام گفتوگوهای آن در قالب اشعار و ترانههای محلی و مردمی و همراه با اجرا و صدای ضرب انجام میشود.