داریوش رفیعی: به سوی تو (بازخوانی ترانه‌ها)

داریوش رفیعی به سوی تو

تصنیف «به‌سوی تو»، با سروده‌ای از «عبدالله الفت» و آهنگی از «مجید وفادار» در دههٔ ۱۳۳۰ ساخته و با صدای «داریوش رفیعی» اجرا شد. پنجاه و چند سال بعد، در سال ۱۳۸۴ این ترانه در تیتراژ سریال تلویزیونی «اولین شب آرامش» (احمد امینی) با صدای «مهران زاهدی» بازخوانی و پخش شد.

ادامه خواندن داریوش رفیعی: به سوی تو (بازخوانی ترانه‌ها)

داریوش رفیعی: شمع شبانه (بازخوانی ترانه‌ها)

داریوش رفیعی شمع شبانه

شمع شبانه
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: داریوش رفیعی

از دیگر ترانه‌های بازخوانی شدهٔ «داریوش رفیعی»
● «شب انتظار» (شب به گلستان تنها منتظرت بودم)
«شمع شبانه» (من شمعم، شمع شبانه)
«به سوی تو» (بگو کجایی؟)
«زهره»
«گلنار»

* * *

کی، کی، کجا بود!؟

گاه در این حکایت و آن روایت به نکته‌هایی برمی‌خوری که هم به‌جای خود خواندنی هستند و هم به شکل جمع‌آوری شده و در کنار هم قرار گرفته‌شان می‌تواند موضوع جالبی باشد. اینکه: کی، چه وقت،‌ کجا بود!؟
خاطره‌ای که «بیژن ترقی» از شنیدن درگذشت «ابوالحسن صبا» و افراد حاضر (از جمله «فروغ فرخزاد») دارد؛ و یا ماجرای ضبط ترانه‌ای که با خبر فوت «روح‌الله خالقی» مصادف شده و در کتاب خاطرات «پرویز خطیبی»‌ آمده؛ از آن‌دست است.

ادامه خواندن کی، کی، کجا بود!؟

آخرین ضربه را محکم‌تر بزن! (نگاهنگ)

ابی درخت

تو بزن، تبر بزن!
آخرین ضربه رو محکمتر بزن!

درخت
کلام: ایرج جنتی‌عطایی
آهنگ: سیاوش قمیشی
خواننده: ابی

تویِ تنهاییِ یک دشتِ بزرگ
که مثِ غربت شب بی انتهاست
یه درختِ تن‌سیاهِ سر بُلند
آخرین درختِ سبز سرِپاست

رو تنش زخمه، ولی زخمِ تبر
نه یه قلبِ تیر خورده، نه یه اسم
شاخه‌هاش پُر از پَرِ پرنده‌هاست
کندویِ پاکِ دخیل و طلسم
چه پرنده‌ها که تو جاده‌ی کوچ
مهمونِ سفره‌ی سبز اون شدن
چه مسافرا که زیرِ چترِ اون
به تنِ خستگی‌شون تبر زدن

تا یه روز تو اومدی بی‌خستگی
با یه خورجینِ قدیمیِ قشنگ
با تو نه سبزه، نه آینه بود، نه آب
یه تبر بود با تو با اهرمِ سنگ

اون درختِ سر بُلندَ پُر غرور
که سرش داره به خورشید می‌رسه؛ منم، منم
اون درختِ تن‌سپرده به تبر
که واسه پرنده‌ها دلواپسه؛ منم، منم

من صدایِ سبز خاکِ سُربی‌ام
صدایی که خنجرش رو به خداست
صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت
نعره‌ای نیست ولی اوج یک صداست

رقصِ دستِ نرمت ای تبر به‌دست
با هجومِ تبرِ گُشنه و سخت
آخرین تصویرِ تلخِ بودنهِ
توی ذهن سبزِ آخرین درخت

حالا تو شمارش ثانیه‌هام
کوبه‌های بی‌امونِ تبرهِ
تبری که دشمنِ همیشه‌ی
این درختِ مُحکم و تناورهِ

من به فکر خستگی‌های پَرِ پرنده‌هام
تو بزن، تبر بزن!
من به فکرِ غربتِ مسافرام
آخرین ضربه رو محکم‌تر بزن!

* *‌ *

طفلک «فروغ» (۸)

فروغ فرخزاد

دستخط فروغ فرخزاد است در تعهدی بر «انجام امور خانه‌داری به بهترین وجه» و «رعایت کامل نظر همسر، در کارهای هنری خود» و قبول این‌که اگر «رعایت کامل همسر» را لحاظ نکرد «نامبرده بدون پرداخت مهریه نسبت به طلاق او اقدام نماید.»
گرچه در این متن نامی از همسر برده نمی‌شود! ولی این دست‌نویس، تاریخ و امضاء دارد و یک خط خوردگی! فروغ، هفت ماه پس از نوشتن این تعهدنامه! در آبان‌ماه آن‌سال از پرویز شاپور طلاق گرفت.

ادامه خواندن طفلک «فروغ» (۸)

طفلک «فروغ» (۷)

«یا تقدیس می‌کنیم، یا دشنام می‌دهیم» تیتر گفت‌وگوی «علی عظیمی‌نژادن» با دکتر «احسان نراقی» است که در شمارهٔ ۳۷ «هفته‌نامهٔ نگاه پنجشنبه» چاپ و منتشر شده است.

در یادداشت‌هایی که برای تکمیل مطلب «طفلک فروغ» جمع‌آوری کرده‌ام، [+] از جمله ‌نقل قولی هم از ایشان برگرفته از آن نشریه بود با عنوان: «به «فروغ» در باره‌ٔ روابطش هشدار دادم.» (!) و به این شرح که:

ادامه خواندن طفلک «فروغ» (۷)

طفلک «فروغ» (۶)

بیش از ده سال پیش توسط یکی از ناشران قدیمی در سوئد کتاب مجعول و مجهولی به‌نام «کهرُبا» چاپ و منتشر شد. مجعول! از این بابت که نام افراد در ماجراهایی این رمان «جعلی» است؛‌ گرچه نشانی‌های نویسنده در معرفی آن‌ها سر راست و برای خوانندگان کتاب روشن و گویاست. مجهول! هم، چون نام نویسنده یا نویسندگانش معلوم نیست؛ گرچه حدس و حدیث در بارهٔ آن بسیار است.

ادامه خواندن طفلک «فروغ» (۶)

error: Content is protected !!