گوگوش: گاهی خنده، گاهی گریه

گوگوش گاهی خنده گاهی گریه

گاهی خنده، گاهی گریه
شعر: مسعود هوشمند لنگرودی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: گوگوش

گاهی خنده، گاهی گریه
آخه این چه کاریه!؟
سرم از غم تو گریبون
این چه روزگاریه!؟

بعد تو، این دلِ رسوا
به کسی دل نمی‌بنده
دیگه از غصه رو لبهام
نمی‌شینه گلِ خنده

گاهی خنده، گاهی گریه
آخه این چه کاریه!؟
سرم از غم تو گریبون
این چه روزگاریه!؟

آسمونِ قلبِ عاشق
افقش رنگ غروبه
اون وفا و مهربونی
اگه برگرده چه خوبه

بی‌تو، دل هر شب و هر روز
مثل یک مرغِ اسیره
بعد تو دل توی سینه
دوست دارم تنها بمیره
گاهی خنده گاهی گریه
آخه این چه کاریه!؟
سرم از غم تو گریبون
این چه روزگاریه!؟

♫  LP Cover  ♫

* * *

مرتضی: عشق زود گذر (اولین ترانه)

مرتضی عشق زود گذر

عشق زود گذر
(گل نیلوفر پشت پنجره)
شعر: مسعود هوشمند
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: مرتضی برجسته

دلم از دیدن تو سیر نمی‌شه
به کنارم تو بمون دیر نمی‌شه
اگه پیشم بمونی غصه می‌میره
دل من از غم تو پیر نمی‌شه
وقتی روز لباس شب تن می‌کُنه
چشم تو خونه‌مو روشن می‌کُنه

روز میره شب بی‌قرارم می‌کُنه
غم تو فتنه به کارم می‌کُنه
ناز دستای قشنگ تو من‌و
نم‌نمک مثل بهارم می‌کُنه
گل نیلوفر پشت پنجره
میگه: «عشقا چقده زودگذره»
تو رو من به صدتا دنیا نمی‌دم
گرچه جون از غم تو در خطره
وقتی روز لباس شب تن می‌کُنه
چشم تو خونه‌مو روشن می‌کُنه

مرتضی درباره‌ی این ترانه در مصاحبه‌ای گفته است:
«آن زمان سرباز بودم. یک روز، آقای سرهنگی آمدند گفتند که تو صدای خوبی داری. (من تابستان‌ها، در کمپ افسران می‌خواندم) بعد مرا معرفی کردند به آقایی به اسم یادگار که در خیابان لاله زار، بغل سینما رکس یا سینما اسکار، صفحه‌فروشی داشت. من می‌رفتم پیش ایشان. آقای یادگار مرا معرفی کرد به پرویز مقصدی. پرویز مقصدی آهنگی ساخته بود به اسم «عشق زودگذر» که شخصی به اسم منفرد آن را اجرا کرده بود و ـ از حق نگذریم ـ قشنگ هم خوانده بود. اما گویا بین او و پرویز مقصدی درگیری پیش آمده بود و مقصدی نمی‌خواست آهنگ را او بخواند. آمد به من گفت: «تو بیا این آهنگ را بخوان، امتحان کنیم ببینیم چطور می‌شود.» رفتیم استودیو و من آن را خواندم. مقصدی گفت: «من از صدای تو خوشم آمده، اما باید تحریرها را کمی تمرین کنی.» بار دوم که رفتم خواندم، مقصدی به آقای یادگار گفت: «من این آهنگ را روی صدای مرتضی بیشتر می‌پسندم و نمی‌خواهم بدهم به منفرد.» آهنگ با صدای من ضبط و پخش شد.»

♫  LP Cover  ♫

* * *

پوران: شعله خشم

پوران شعله خشم

شعله خشم
کلام: کریم فکور | خواننده: پوران
بر آهنگ: Aman ovçu – Narmina Mammadova

تو را دیگر نمی‌خواهم
چرا آیی همه شب سر راهم
ز نیرنگِ تو آگاهم
به پیشِ کوهِ غمت پَرِ کاهم
ز من بگذر، تو را دیگر
ای بلای دل و جان نمی‌خواهم
چرا سوزم؟ چرا سازم؟
من که این عمر گران نمی‌خواهم
گنه کردی، خطا کردی
چه شوری در دلِ‌ من به پا کردی
چه کردم من جز محبت
که این‌سان عمر مرا فنا کردی
زدی بر هم آشیانم
تو رسم مهر و وفا ندانستی
به حُسنِ خود شدی مغرور
که قدر عشقِ مرا ندانستی

*‌ * *
نمونه‌ی فارسی شده‌ی ترانه‌های مشهور

* * *

داریوش: شب اومد

داریوش اقبالی شب اومد

شب اومد
شعر: مسعود هوشمند
آهنگ: صدرالدین مهوان
خواننده: داریوش اقبالی

باز هم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جونِ خسته‌ام باز هم تب اومد
باز هم از لاله‌ی خونینِ قلبم
خدایا بانگِ یارب یارب اومد
شب اومد، باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته‌ام باز هم تب اومد

هوا تاره، چراغم سوت و کوره
تنم داره می‌سوزه مثل کوره
خدایا یار من کی برمی‌گرده
آخه این از خداوندی به دوره

چه کجدار و مریزی دارم امشب
چه درد ناله‌خیزی دارم امشب
خدایا این حبیبه یا طبیبه
چه مهمونِ عزیزی دارم امشب

♫  LP Cover  ♫

* * *

فریدون فروغی: فتنه چکمه‌پوش (ترانه فیلم)

فریدون فروغی فتنه چکمه پوش

فتنه چکمه‌پوش
شعر: مسعود هوشمند
آهنگ: حسین واثقی
خواننده: فریدون فروغی
ترانه فیلم: فتنه چکمه‌پوش

روزم از شب روسیاتر، شبم از شهر بی‌صداتر
هر دری رو که زدم من روی من باز نشد آخر
سر رام یه گرگیه که چشاش گرفته خون
از کسی نمی‌بینم یه نگاه مهربون
آخه فتنه چکمه‌پوش اسیر بخت بده
رو پیشونیش، سرنوشت مُهر بدبختی زده

دنیا رو تار می بینم، گلها رو خار می‌بینم
دوستی و محبت رو حلقه‌ی دار می‌بینم
آخه فتنه چکمه‌پوش اسیر بخت بده
رو پیشونیش، سرنوشت مُهر بدبختی زده

مثل ابرای سیا پیچیده بغض تو گلوم
حالا دارم می‌بینم دیو مرگ‌و روبروم
آخه فتنه چکمه‌پوش اسیر بخت بده
رو پیشونیش، سرنوشت مُهر بدبختی زده

♫  LP Cover  ♫

* * *

فیروزه: عشق لاتی

فیروزه عشق لاتی

عشق لاتی
شعر: پرستو [مسعود هوشمند]
آهنگ: حسین واثقی
خواننده: فیروزه

به سر بزیر بودن سمپاتی دارم
به سر هوای عشق لاتی دارم
تو کله، جای عقل و جای ادراک
یک مشت سیمهای قاطی پاتی دارم
بابا لب، لب، لبِ شکرشکن دارم
هوای می زدن دارم
بعدش با هر کی بدخوامه
سر بزن بزن دارم
لب مکیدنی دارم
لب بوسیدنی دارم

دیشب حسنی با خُمره وَر رفت
هی مِی زد و جوش اُورد و سَر رفت
صحبت به میون اومد ز زندون
دو پا داشت، دو تا پا گرفت‌و دَر رفت
از شمال تا لاهیجان، از جنوب تا خوزستان
هی بگیر بگیر داشتیم، راحتش نمی‌ذاشتیم

* * *

error: Content is protected !!