مرضیه: نه آفتاب، نه بارون

مرضیه نه آفتاب نه بارون

نه آفتاب،‌ نه بارون
شعر: رضا جنتی‌عطایی
آهنگ: بزرگ لشکری
خواننده: مرضیه

دیگه چیزی نمی‌خوام
دیگه چیزی نمی خوام
نه آفتاب، نه بارون
نه ساحل دریا و نه دشت و بیابون
دیگه فرقی نداره نه اینجا نه اونجا
نه توی خونه‌م‌و نه اونور دنیا

قدم زدن در زیر بارون
رو ماسه‌ها دراز کشیدن
دویدنای توی ساحل
آب دریا به هم پاشیدن
اینا همه با او صفا داشت
دنیای ما چه جلوه‌ها داشت

دیگه چیزی نمی خوام نه آفتاب نه بارون
نه ساحل دریا و نه دشت و بیابون
دیگه فرقی نداره نه اینجا نه اونجا
نه توی خونم و نه اونور دنیا

اگه ز دست زندگی
دل منِ شکسته‌پر تو سینه تنگه
ولی باید قبول کنم
که زندگی خوب و قشنگه
حالا که او رفته دیگه این زندگی خالی شده
دل بیچاره‌ی من، راستی چقدر تنها شده

دیگه چیزی نمی‌خوام
دیگه چیزی نمی خوام
نه آفتاب، نه بارون
نه ساحل دریا و نه دشت و بیابون
دیگه فرقی نداره نه اینجا نه اونجا
نه توی خونه‌م‌و نه اونور دنیا

* * *

گوگوش: حالا باور بکنم یا نکنم!؟

گوگوش حالا باور بکنم یا نکنم

 

حالا باور بکنم یا نکنم!؟
شعر: ذبیح بداغی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: گوگوش

اومدم شبها رو باور نکُنم، غصه نذاشت
اومدم غصه رو باور نکُنم، شب نمیذاشت
حالا باور بکُنم یا که باور نکُنم؛
دردی درمون نمی‌شه،کاری آسون نمیشه
کوه غصه روی قلبم دیگه ویرون نمی‌شه

می‌تونست چشمای تو شبها رو روشن بکُنه
نذاره غم توی دل اینقده شیون بکُنه
توی دل هیچ میدونی غم داره آواز می‌خونه
این‌و من می‌دونم و این شب تاریک می‌دونه

دلِ تو، خنده‌ی تو، چشمای تو، دستای تو
می‌تونستن نذارن شبها رو باور بکُنم
حالا باور بکُنم یا که باور نکُنم
دردی درمون نمی‌شه، کاری آسون نمیشه
کوه غصه روی قلبم دیگه ویرون نمی‌شه

می‌تونست چشمای تو شبها رو روشن بکُنه
نذاره غم توی دل اینقده شیون بکُنه
توی دل هیچ میدونی غم داره آواز می‌خونه
این‌و من می‌دونم و این شب تاریک می‌دونه

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

الهه: وقتی که تو می‌خندی

الهه وقتی که تو می خندی

 

وقتی که تو می‌خندی
شعر: کریم فکور
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: الهه

خندد جهان بر من، قلبم شود روشن
با آن لبِ جان‌پرور، وقتی که تو می‌خندی
دست تو در دستم، چشمت کُند مستم
مستی شود افزونتر، وقتی که تو می‌خندی

شد تازه روانِ‌ من از معجزه‌ی لبخند
این خنده‌ی روح‌افزا آخر کُندم پابند
از قلب من گویی رود رنج و غم دنیا، وقتی که تو می‌خندی
گیتی شود در چشم من زیباتر از رویا، وقی که تو می‌خندی

وقتی که تو می‌خندی توفان عشقت کلبه‌ی دلها به‌هم ریزد
رنج زمانه همچو گردی از میان خیزد
ما را نگاهت درسی از جادو بیاموزد
جان گر بپرهیزد ز عشقت با چه آمیزد؟

* * *

الهه: قصه عشق

الهه قصه عشق

قصهٔ عشق
کلام: کریم فکور | خواننده: الهه
بر آهنگ ترانه: Andy Williams – Love Story

آه من از کجا بیان کُنم این قصه را
که عالمی خبر شود ز عشق ما
من از کُجا بیان کُنم این ماجرا
که دیده را سازد گریان
او نور امید افشانده بر دنیای من
باشد چو ماه روشنگر شبهای من
گر نقش او از پرده‌ی رویای من گردد فنا
دنیای من یابد پایان چون خورشید صبح پاییز
قلب و روحم را سازد لبریز از یک احساس
فریاد از این احساس
دارم آتش در دل پنهان
اشکِ من باشد قصه‌گوی این عشقِ سوزان

* * *
نمونهٔ فارسی‌شدهٔ ترانه‌های مشهور

* * *

ناصر مسعودی: دختر صحرایی

ناصر مسعودی دختر صحرایی

دختر صحرایی
شعر: ابوالقاسم اعلامی
آهنگ: اصغر زارع
خواننده: ناصر مسعودی

دختر شب خنده به لب دارد
بزم فلک تازه طرب دارد
مَه به روی شب می‌خندد
ره به سوی غم می‌بندد
بزم عاشقانِ شیدا
روشن شود چراغِ دلها
دختر صحرایی، بی‌خبر از مایی

ستاره‌ها رقصان با عشوه‌گری
به دامان گردون در جلوه‌گری
دختر صحرایی، بی‌خبر از مایی

نوای نی شده عشق‌آموزم
به آتش دلِ خود می‌سوزم
دگر از جام غم خون مکن در دلم
دختر صحرایی، بی‌خبر از مایی

* * *

مرضیه: رفتم که رفتم

مرضیه رفتم که رفتم

رفتم که رفتم
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ:‌ علی تجویدی
خواننده:‌ مرضیه

از برت دامن‌کشان
رفتم ای نامهربان
از من آزرده‌دل
کی دگر بینی نشان
رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

از منِ دیوانه بگذر
بگذر ای جانانه بگذر
هر چه بودی، هر چه بودم
بی‌خبر رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

شمعِ بزمِ دیگران شو
جام دستِ این و آن شو
هر چه بودی، هر چه بودم
بی‌خبر رفتم که رفتم
رفتم که رفتم

بعد از این، بعد از این
کُن فراموشم که رفتم
دیگر از دست تو
می‌ نمی‌نوشم که رفتم
با دلِ زود آشنا گشتم
از دامت رها
بی‌وفا، بی‌وفا، بی‌وفا
رفتم که رفتم

من نگویم که به دردِ دل مـن گوش کنید
بهتر آن است که این قصه فراموش کنید
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید

* * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۱) [آ ـ ث]
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۲) [ج ـ ژ]
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۳) [س ـ غ]
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۴) [ف ـ ی]

* * *

داود مقامی: وای وای عمرم سر اومد

داود مقامی ای خدا بهار اومد

وای وای عمرم سر اومد
شعر و آهنگ: سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی

اگه یادش بره که وعده با من داره
وای، وای، وای
اگه دل بیچاره‌مو به دستِ غم بسپاره
وای، وای، وای

ای خدا بهار اومد، گل من نیومد
وای، وای، وای
فصل کِشت و کار اومد، یار من نیومد
وای، وای، وای
دلِ من شکسته، طاقت نداره والا

اگه پیغوم بده دیگه دوستم نداره
وای، وای، وای
که دیگه ناله‌هام براش اثر نداره
وای، وای، وای

ای خدا بهار اومد، گل من نیومد
وای، وای، وای
فصل کِشت و کار اومد، یار من نیومد
وای، وای، وای
دلِ من شکسته، طاقت نداره والا

می دونم یار من خبر نداره
که قلب من براش چه بی‌قراره
چشم من مونده بر ره جدایی
آخه انتظارم اندازه داره

ای خدا بهار اومد، گل من نیومد
وای، وای، وای
فصل کِشت و کار اومد، یار من نیومد
وای، وای، وای
دلِ من شکسته، طاقت نداره والا

دلم امشب اونو بهونه کرده
انتظارش منو دیوونه کرده
اگه یادش بره قولی که داده
نمی‌دونم دیگه کی بر می‌گرده
اگه یادش بره قولی که داده

ای خدا بهار اومد، گل من نیومد
وای، وای، وای
فصل کِشت و کار اومد، یار من نیومد
وای، وای، وای
دلِ من شکسته، طاقت نداره والا

* * *ترانه‌شناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

داریوش، اونیک، کیوان، ماسیس: غم عشقت منو داغون می‌کنه

غم عشقت منو داغون می کنه

غم عشقت منو داغون می‌کنه
شعر: مینا اسدی
آهنگ: پرویز مقصدی
خوانندگان: داریوش، اونیک، کیوان، ماسیس

یاد اون روزهای خوب، یاد اون روز های شاد
یاد اون روزهای روشن دلم رو خون می‌کُنه

غم عشقت منو داغون می‌کُنه
غم عشقت منو داغون می‌کُنه

حالا که عاشق اون چشما شدم
برای خاطر تو رسوا شدم
از دلت عشقم‌و بیرون می‌کُنی
دلم رو خون می‌کُنی
دلم رو خون می‌کُنی

یاد اون روزهای خوب، یاد اون روز های شاد
یاد اون روزهای روشن دلم رو خون می‌کُنه
غم عشقت منو داغون می‌کُنه
غم عشقت منو داغون می‌کُنه

تو برام دونه پاشیدی تا که من
چشمام رو بستم‌و رام تو شدم
حالا که کفتر بام تو شدم
دلم رو خون می‌کُنی
دلم رو خون می‌کُنی

* * *

روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
«مینا اسدی» (شاعر) و ترانه‌های او

* * *

ناصر مسعودی: بی‌من مرو

ناصر مسعودی بی من مرو

بی‌من مرو
شعر فارسی: کریم فکور
شعر گیلکی: تیمور گرگین
آهنگ و خواننده: ناصر مسعودی

راهِ  صحرا مرو  در دل شبِ سیاه
مرا با خود ببر تا شوم دلیلِ راه
شب بُوَد؛ پیچ و خم کوه و کتل پُر خطر
بی‌خطر باشد اگر با تو شوم همسفر
چون من ای فتنه، نگهبانِ توام تا سحر

نازنین یار من! بشنو از دل سخن
مرو! بی‌من مرو! دل به دریا مزن
من که سودا زده‌ی چشم سیاه توام
مشعلم در دلِ شب بر سر راه توام

* * *

داود مقامی: گریه چه حاصل

داود مقامی گریه چه حاصل

گریه چه حاصل
آهنگ و شعر:‌ سعید مهناویان
خواننده: داود مقامی

حیف از آن نغمه‌هایی که برات سرودم
حیف از آن شکوه‌هایی که ز غم نمودم
وه چه شبها که در کوی تو نامهربون
شاهد ظلم و جور و ستم تو بودم
از چه به ناگه ز من بُریدی
از من غمگین مگر چه دیدی
همچو خیال از برم گذشتی
دو چشم خونبار من ندیدی

وه که چه شبها در انتظارت
چشم و دلم بوده بیقرارت
خنده زدی عشوه‌کنان دلم ربودی
یک دو شبی هم به کنار من تو بودی
درد و دریغا که به من وفا نکردی
رفتی و در بَر رقیبم آرمیدی
گریه چه حاصل ای دل غافل
که او به ناگه رفت و نیومد

یادت میاد که وقتی عزم سفر می‌کردی
می‌گفتی میری اما دوباره بر می‌گردی
دل خوشه از وعدهایت که بیایی
چشم من خیره بر ره جدایی
مانده ای بی وفا بگو کجایی
گریه چه حاصل ای دل غافل
که او به ناگه رفت و نیومد

* * *ترانه‌شناسی داود مقامی در سایت راوی حکایت باقی

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

error: Content is protected !!