تو بزن، تبر بزن!
آخرین ضربه رو محکمتر بزن!
برچسب: نگاهنگ
پشت این پنجرهها دل میگیره (نگاهنگ)
پشت این پنجرهها دل میگیره
غم و غصهٔ دلو تو میدونی
* * *
شمعی بیافروزیم (نگاهنگ)
بهتر است به جای لعنت فرستادن به تاریکی، شمعی بیافروزیم.
(کنفوسیوس)
سواران نباید ایستاده باشند (نگاهنگ)
خدایا خدایا
سواران نباید ایستاده باشند
هنگامی که حادثه اخطار میشود
* * *
یادنامهٔ «احمد شاملو» در این سایت
* * *
در شب سرد زمستانی (نگاهنگ)
در شب سرد زمستانی
کورهٔ خورشید هم،
چون کورهٔ گرم چراغ من نمیسوزد.
نیمایوشیج: در شب سرد زمستانی (مجموعه ترانهها)
* * *
نشستیم و به مهتاب و شب روشن نگه کردیم (نگاهنگ)
نشستیم و به مهتاب و شب روشن نگه کرديم
و شب شط علیلی بود
یادنامهٔ «مهدی اخوانثالث» در این سایت
* * *
بر شیشهها آشوب شبنم است (نگاهنگ)
بر شیشههای پنجره آشوب شبنم است.
ره بر نگاه نیست تا با درون درآئی و در خویش بنگری
* * *
آثار «احمد شاملو» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *
اگه من یه بال قد بال یه پراونه میداشتم (نگاهنگ)
اگه من یه بال قدِ بالِ یه پروانه میداشتم
من کویرم ای خدا (نگاهنگ)
خدایا، خدایا! کویرم، کویرم
بگو ابر بباره، میخوام جون بگیرم
موج سنگین را به دست خسته میکوبد (نگاهنگ)
یکنفر در آب میخواند شما را
موج سنگین را به دست خسته میکوبد
آثار «نیما یوشیج» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *