بهروز دولت‌آبادی (ب. چای‌اوغلو)‌ چه بنویسم صمد!؟

صمد بهرنگی چای اوغلو

بهروز دولت‌آبادی (ب. چای‌اوغلو) را یادتان هست؟ رفیق و همراه صمد. عاشیقی که در رثای دوست، با سوز و زخمه‌های ساز و صدایی زخمی و زار، «نه یازوم صمد» را خواند و نواخت.

ادامه خواندن بهروز دولت‌آبادی (ب. چای‌اوغلو)‌ چه بنویسم صمد!؟

صمد بهرنگی در ترانه‌های امروز

به‌یادمان و حرمت نام «صمد بهرنگی» به جز آنهایی که به زبان تُرکی وجود دارد، چند ترانه ـ سرود نیز به زبان فارسی ساخته و اجرا شده که یکی از آن‌چند، سرودی با نام «راه صمد» که دکتر «برلیان» خود شعر و آهنگش را ساخته و خود نیز آن را نواخته و خوانده است.

ادامه خواندن صمد بهرنگی در ترانه‌های امروز

یادنامه «صمد بهرنگی»

صمد بهرنگی

صمد بهرنگی، شغل: آموزگار
«صمد بهرنگی» در ترانه‌های امروز
«رودخونه‌ها» ترانه‌ای به یاد «صمد بهرنگی»
حکایتِ ناگفته‌ی داستان«ماهی سیاه کوچولو»
ماهی سیاه کوچولو (شنیداری) (کانون پرورش فکری)
ماهی سیاه کوچولو (نوشتاری) (کانون پرورش فکری)
شعری ماندگار از «سایه» و خطی به یادگار از «صمد بهرنگی»
«غلامحسین ساعدی» از «صمد» می‌گوید (شنیداری ـ نوشتاری)
پارینه چون به کلبه‌ی من آمدی به ناز (سنگ مزار صمد بهرنگی)
«چه بنویسم صمد!؟» ساز و صدای «چای‌اوغلو» در رثای صمد بهرنگی
مرگ «صمد بهرنگی» به روایت «حمزه فراهتی» همراه او در روز واقعه

* * *

لغت‌نامه دهخدا به روایت علی‌اکبر خان دهخدا

لغت نامه دهخدا

می‌شود آیا از «علی‌اکبرخان دهخدا» گفت، ولی یاد «دخو» نیفتاد؟ همو که با «چرند و پرند» خود، زبان زندۀ مردم را وارد ادبیات کرد. صاحب قلمی که اگرچه آن چند ده شعری که ‌سرود، به سبک کلاسیک بود؛ ولی هنوز هم علم‌دار نگاشتن نثری است که بعدها سبک و سیاق نوشتن همۀ نویسندگان پیشرو و معاصر ایران شد.

ادامه خواندن لغت‌نامه دهخدا به روایت علی‌اکبر خان دهخدا

یاد آر، ز شمع مُرده یاد آر . . . (به یاد علی‌اکبر خان دهخدا)

علی اکبر دهخدا یاد آر

روزگاری نمی‌دانم چرا و از کجا به این فکر افتاده بودم که: آخرین کلمه یا جمله‌ای که بزرگان و مشاهیر تاریخ، در آخرین بازدم زندگی و قبل از مرگ به زبان آورده و گفته‌اند چه بوده!؟ و شروع کرده بودم به جمع‌آوری نمونه‌هایی از آنچه که به شکل مکتوب اینجا و آنجا به چاپ رسیده بود.

ادامه خواندن یاد آر، ز شمع مُرده یاد آر . . . (به یاد علی‌اکبر خان دهخدا)

محمدجعفر محجوب: حریم و حرمت آتش

چهارشنبه سوری

«قاشق‌زنی، فال‌گوش ایستادن، آجیل مشکل‌گشا و بسیاری از این مسائل ریشه در معتقدات باستانی و پیش از اسلام ایران داره. . . اما به‌طور مسلم اینکه از روی آتش بپرند ارتباطی به مراسم باستانی ما نداره. برای اینکه آتش را ما مقدس و بسیار پاکیزه می‌دانستیم. تا این حد که هم‌اکنون موبد وقتی می‌خواد در برابر آتش و نیایش به‌جا بیاره، چیزی دم دهن خودش می‌بنده که به او می‌گویند: «پنام». برای اینکه آلودگی نفس او به آتش نرسه.

ادامه خواندن محمدجعفر محجوب: حریم و حرمت آتش

یادنامه‌ی «خسرو گلسرخی»

خسرو گلسرخی

در حکومت پیشین، در رو در رویی با حکومتیان ـ آنچنان که در این حکومت و همه‌ی حکومت‌های بعد از این هم ـ کم نبوده‌اند کسانی که فنا شده‌اند. فدا، در راه باورهایی که داشتند؛ و مهم‌ترین آن باورها، شاید، عدالت‌خواهی و برای همه یکسان‌خواستن‌هایشان. امروز (۲۹ بهمن) سالگشت تیرباران «خسرو گلسرخی» است؛ هم‌او که رسم «چانه زدن» نمی‌دانست.

ادامه خواندن یادنامه‌ی «خسرو گلسرخی»

یادمان خسرو گلسرخی (فایل شنیداری)

شاید خاطرتان باشد و یا خوانده و شنیده باشید که جریان محاکمۀ گروه «کرامت دانشیان» و «خسرو گلسرخی»، در آن‌سال از تلویزیون سراسری ایران پخش می‌شد. در زمان بیان آخرین دفاعیاتِ دانشیان و گلسرخی، دستگاه حاکمه که غافلگیر شده بود، این پخش مستقیم از محل دادگاه نظامی را به‌طور ناگهانی قطع کرد.

ادامه خواندن یادمان خسرو گلسرخی (فایل شنیداری)

«عشق و تحصیل» (منوچهر نیستانی)

بعد از آن مطلب که بیشتر بیان حس وحشت و حسرت و فراق‌زدگی، یا نوستالژی مربوط به ایام آغاز مدارس و شروع دبستان بود [+]، گفتیم شاید پر بی‌ضرر نباشد اگر یادی هم از آن حال و هوای عاشق شدن‌های خاص روزگار جوانی بکنیم که این البته مربوط به چند سالی بعد از آن حکایت است. خاطرۀ عشق‌های دوران مدرسه که هنوز با خیلی از ماها مانده و هست.

ادامه خواندن «عشق و تحصیل» (منوچهر نیستانی)

error: Content is protected !!