باد فانوسِ مرا خواهد کُشت!؟
باز توفانِ شب است
هول بر پنجره میکوبد مُشت
شعله میلرزد در تنهایی
باد فانوس مرا خواهد کُشت!؟
هوشنگ ابتهاج (سایه)
* * *
یادنامه «هوشنگ ابتهاج» در این سایت
* * *
باد فانوسِ مرا خواهد کُشت!؟
باز توفانِ شب است
هول بر پنجره میکوبد مُشت
شعله میلرزد در تنهایی
باد فانوس مرا خواهد کُشت!؟
هوشنگ ابتهاج (سایه)
* * *
یادنامه «هوشنگ ابتهاج» در این سایت
* * *
«ویکتور خارا»، گیتاریست، شاعر، آهنگساز و آوازخوان شلیایی برای ما ایرانیان نامی آشناست. اکثر ما اولبار نام و صدای او را در سالهای اول پس از انقلاب شنیدهایم. به ابتکار «سازمان انتشاراتی، فرهنگی، هنری ابتکار» که «ابراهیم زالزاده» مدیرش بود و با دکلمههای «مظفر مقدم» از چند سروده ـ ترانهای که «احمد شاملو» و «محمد زرینبال» از او ترجمه کرده بودند.
«از پشت آتش» سرودهی نادر نادرپور به سال ۱۳۳۲ در اولین مجموعه از اشعار او (چشمها و دستها) در همان سال منتشر شد و در چاپهای بعدی این مجموعه همچنان حضور داشت. در سالهای بعد از انقلاب اما این سروده ـ احتمالا به دلیل فضای اروتیکی آن ـ از کتاب حذف شده است.
از پشتِ آتش (کاشانه من)
شعر: نادر نادرپور
آهنگ: حسن یوسفزمانی
خواننده: نادر گلچین
او بود و من، در خانهی من
وان آتش سرخ
میسوخت در کاشانهی من
از پشتِ آتش، طرح اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
میگفت با هر پیچ و تاب افسانهی من:
آنشب، در آن میخانهی دور
آنجا که مستان خفته بودند
آنجا که در پیمانهها میریخت مهتاب
چون بادهی ناب،
او بود و، من مست از میِ او
اندام او چون شعلهای نیلوفری رنگ
میتافت در دودِ سیاهِ سایهی او
در خندهی من موج میزد بوسهی من
در بوسهی او محو میشد خندهی او
و تن رها میکرد در تاریکی شب
من بوسه برمیداشتم از سینهی او
میخفت در آغوشِ من، عریانتر از ماه
تا ره برم چون مار در گنجینهی او.
امشب، کسی در خانهام نیست
اما خیالش جسته ره در خانهی من
وین آتش سرخ
زندهست در کاشانهی من
از پشتِ آتش، یادِ اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
گوید بهیاد رفتهها، افسانهی من
تهران ـ اول اردیبهشت ۱۳۳۲
از مجموعه «چشمها و دستها»، (مجموعه اشعار نادر نادرپور جلد ۱، ناشر: شرکت کتاب (آمریکا)، بهار ۱۳۸۱، ص ۱۸۹ تا ۱۹۱)
* * *
یادنامهی «نادر نادرپور» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *
پیشینهی توصیف «مانده بر جا آتشی از کاروانم» از «تورج نگهبان» در ترانه «سوگند» با صدای «ویگن»؛ و «آتشی ز کاروان جدا مانده» از «بیژن ترقی» که «دلکش» خواند شاید به شعر «اجاق سرد» سرودهی «نیما یوشیج» برسد. آنجا که میگوید: «مانده از شبهای دورا دور / بر مسیر خامُش جنگل / سنگچینی از اجاقی خُرد / اندرو خاکستر سردی»
هنر گام زمان
سروده و صدای: هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه)
تار: محمدرضا لطفی
سرودهی «یک متر و هفتاد صدم» به شکلی اعلام حضور شاعر نه تنها در عرصهی شعر معاصر ایران که تاکید او بر زن بودن و حقوق شهروندیاش است. سیمین بهبهانی این شعر را در مصاحبههای تلویزیونی نیز دکلمه کرده است. در کلیپ زیر سه نمونه از آن اجراها را بشنوید و ببینید.
از جمله آثار او که از سوی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» منتشر شده، موسیقی متن بر اشعار شاعران بزرگ ایران چون حافظ، مولوی، و خیام (با صدای احمد شاملو)، سعدی (با صدای هوشنگ ابتهاج) رودکی (با صدای منوچهر انور)، و مهدی اخوانثالث (با صدای شاعر) است.
فریدون شهبازیان همچنین بسیاری از ترانههای بومی را برای تکخوان، ارکستر و گروه آواز جمعی تنظیم کرد که با صدای پری زنگنه ضبط و پخش شد.
● «آهنگهای محلی» (پری زنگنه ـ ۱۳۵۴)
● «غزلیات مولوی» (صدای: احمد شاملو ـ ۱۳۵۱)
● «حافظ» (با صدا و به روایت احمد شاملو ـ ۱۳۵۱)
● «شعرهای سعدی» (صدای: هوشنگ ابتهاج ـ ۱۳۵۲)
● «رباعیات خیام» (صدای: احمد شاملو ـ محمدرضا شجریان ۱۳۵۱)
● «شعرهای رودکی» (صدای: منوچهر انور ـ آواز: پری زنگنه ـ ۱۳۵۲)
● «شعرهای مهدی اخوان ثالث» (صدای: مهدی اخوانثالث ـ ۱۳۵۲)
● «آهو و پرندهها» (نوشته: نیما یوشیج ـ روایت: احمد شاملو ـ ۱۳۵۱)
● مجموعهای نوشتاری ـ شنیداری از کارهای کانون پرورش فکری از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۷
* * *
و اما ترانهسرایانی هم داشتهایم که در ضمن چند شعر هم به طنز سرودهاند. مثل «رهی معیری» و اشعار فکاهی او که با نام «زاغچه» در روزنامه «بابا شمل» به چاپ رسیده است.
از بودن و سرودن
محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک)
در تاریخ شعر معاصر ایران از «حسین منزوی» بهعنوان شاعری غزلسرا نام برده میشود. در سالهای دور اما او در تلاش معاش ترانه هم میسرود و بیشتر با اسم مستعار «مهرداد» از آنجمله یکی هم ترانهی «آروزها» با صدای گرم و خاطرهانگیز «محمد نوری» (نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره).