هایده:‌ راضی مشو

هایده راضی مشو

راضی مشو
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: فضل‌الله توکل
خواننده: هایده

راضی مشو که عشقمو کور کُنی
نور باشی و شبِ منو بی‌نور کُنی
راضی مشو عشقی که نزدیک شده
با سردیات از دل من دور کُنی
دلت میاد که عشق من بمیره
یه دنیا غم تو سینه جا بگیره

اون دلِ سنگت که جدا از منه، از منه
شیشه‌ی عمرم رو می‌خواد بشکنه، بشکنه
گریه برات می‌کُنم و اشکِ من، اشکِ من
آبه که آتیش به دلم می‌زنه، می‌زنه
دلت میاد که عشق من بمیره
یه دنیا غم تو سینه جا بگیره

دلا خدایا نگرونه ای‌وای، ای‌وای
غم جدایی چه گرونه ای‌وای، ای‌وای
خزون به دنبالِ بهاره دردا!، دردا!
بهار گلها گذرونه ای‌وای، ای‌وای

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

رویا: رقص پروانه

رویا رقص پروانه

رقص پروانه
شعر: معینی کرمانشاهی
آّهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: رویا

رقص پروانه
شعر: معینی کرمانشاهی
آّهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: رویا

تو، بی‌‌من به کجا بروی؟
من، بی‌‌تو به کجا بروم؟
پروانه به کنار گٔل چو به رقص آید؛ تو مرو!
بوی گٔل به دل‌ عاشق طرب افزاید؛ تو مرو!

تو بیا تا یک امشب برود از جانم تب
تو بیا! امشب تو بیا!
تو مرو تا من دیگر نکُنم یارب، یارب
تو بیا! امشب تو بیا!
پروانه به کنار گٔل چو به رقص آید؛ تو مرو
بوی گٔل به دل‌ عاشق طرب افزاید؛ تو مرو

گٔل اگر نازی دارد، تو که سر تا پا نازی
چه شود نازم بکشی
من اگر بی‌‌همرازم، چه شود با دمسازی
سو‌ی خود بازم بکشی
پروانه به کنار گٔل چو به رقص آید؛ تو مرو
بوی گٔل به دل‌ عاشق طرب افزاید؛ تو مرو

* * *

بیژن مفید: دو تا چشم سیاه داری

بیژن مفید دو تا چشم سیاه داری

دو تا چشم سیاه داری
شعر و آهنگ: بیژن مفید
خواننده: بیژن مفید

دو تا چشمِ سیا داری
دو تا مویِ رها داری
تو اون چشما چیا داری
بلا داری، بلا داری
دو تا چشم سیا داری

توی سینه‌ت صفا داری
توی قلبت وفا داری
صفِ عُشاقِ بدبختو
از اینجا تا کُجا داری!
دو تا چشم سیاه داری

به یک‌دم می‌کُشی ما را
به یک‌دم زنده می‌سازی
رقابت با خدا داری
دو تا چشم، دو تا چشم
دو تا چشم سیا داری

نظر داری، نظر داری
نظر با پوستین‌پوشِ حقیری مثِ ما داری
نیگا کُن با همه رندی
رفاقت با کیا داری
دو تا چشم سیا داری

خبر داری، خبر داری
خبر داری که این دنیا همش رنگه
همش خونه، همش جنگه
نمیدونی، نمیدونی
نمیدونی که گاهی زندگی ننگه
نمی‌بینی، نمی‌بینی
نمی‌بینی که دست‌افشان و پاکوبان و خرسندم
نمی‌بینی که می‌خندم
نمی‌بینی که دلم تنگه
تو این دریای چشمای سیا رو
پس چرا داری!؟
دو تا چشم دو تا چشم
دو تا چشم سیا داری، دو تا موی رها داری

* * *
فهرست مجموعه آثار «بیژن مفید» در این سایت

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

دلکش: از یاد رفته (بردی از یادم)

دلکش از یاد رفته

از یاد رفته (بردی از یادم)
شعر: پرویز خطیبی
آهنگ:‌ مجید وفادار
خواننده:‌ دلکش

بُردی از یادم، دادی بر بادم، با یادت شادم
دل به تو دادم، در دام افتادم، از غم آزادم

دل به تو دادم، فتادم به بند
ای گِل بر اشکِ خونینم بخند
سوزم از سوزِ نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز

چه شد آن همه پیمان که از آن لبِ خندان
بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن

کی آیی به برم، ای شمع سحرم
در بزمم نفسی بنشین تاجِ سرم، تا از جان گذرم

پا به سرم نِه، جان به تنم دِه،
چون به سر آمد عمرِ بی‌ثمرم
نشسته بر دل غبارِ غم
زان که من در دیارِ غم
گشته‌ام غمگسارِ غم
امیدِ اهلِ وفا تویی،
رفته راه خطا تویی
آفتِ جان ما تویی

بُردی از یادم، دادی بر بادم، با یادت شادم
دل به تو دادم، در دام افتادم، از غم آزادم

* * *
تاریخچهٔ ترانهٔ «بردی از یادم» (مجموعه ترانه‌ها)

* * *

عارف: قصه شهر سکوت

عارف قصه شهر سکوت

قصه شهر سکوت
شعر: اردلان سرافراز
آهنگ: فریدون شهبازیان
خواننده: عارف

روزی دل من که تهی بود و غریب
از شهر سکوت به دیار تو رسید
در شهرِ صدا که پُر از زمزمه بود
تنها دلِ من قصه‌ی مِهر تو شنید
چشم تو مرا به شبِ خاطره بُرد
در سینه دلم از تو و یاد تو تپید

در سینه‌ی سردم، این شهر سکوت
دیوار سکوت، ز صدای تو شکست
شد شهر هیاهو این سینه‌ی من
فریادِ دلم به لبانم بنشست

خورشیدِ منی، منم آن بوته‌ی دشت
من زنده ام از نورِ تو ای چشمه‌ی نور
دریای منی، منم آن قایقِ خُرد
ناگه تو مرا می‌بری بر ساحلِ دور

اکنون تو مرا همه شوری و صدا
اکنون تو مرا همه نوری و امید
در باغِ دلم بنشین بارِ دگر
ای پیکرِ تو چو گلِ یاسِ سپید

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

آرتوش: نفرین (مجموعه ترانه‌ها)

آرتوش نفرین

نفرین
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده:‌ آرتوش

نفرین
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده:‌ آرتوش

آسمان چشم او آیینه‌ی کیست
آن‌که چون آیینه با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر باد
سرنوشت این جدایی دست او بود

گریه مکُن که سرنوشت
گر مرا از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما
با غم هم آشنا کرد

چهره‌اش آیینه‌ی کیست
آن‌که با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر
این گناه از دست او بود

ای شکسته‌خاطر من
روزگارت شادمان باد
ای درخت پُر گل من
نوبهارت ارغوان باد

ای دلت خورشید خندان
سینه‌ی تاریک من
سنگ قبر آرزو بود

آنچه کردی با دل من
قصه‌ی سنگ و سبو بود
من گلی پژمرده بودم
گر تو را صد رنگ و بو بود

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

مرضیه: چه شد که رفتی

مرضیه چه شد که رفتی

چه شد که رفتی
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه

رفتی، که هجران آتشی در سینه‌ام ریزد
رفتی، که دود از شعله‌های ناله‌ام خیزد
رفتی، که خوابم روز و شب از دیده بگریزد
به خدای من که نوای من نرسد به گوش تو

نشنیده‌ام سخن وفا ز لبان نوش تو

از من چرا پیمانه بگرفتی تو که بی‌وفا بودی
ای دل تو از روز ازل شاید به غم آشنا بودی
به خدای من که نوای من نرسد به گوش تو

نشنیده‌ام سخن وفا ز لبان نوش تو

تا ناله‌ی سوزان برمی‌خیزد ز ترانه‌ی من
چه بهانه دگر ز جفای تو خوشتر
تا ساز وجودم شور انگیزد به حریم وفا
چه به گوش دلم ز صدای تو خوشتر

به خدای من که نوای من نرسد به گوش تو
نشنیده‌ام سخن وفا ز لبان نوش تو
* * *

رویا: افسانه‌ی عشق

رویا افسانه عشق

افسانهٔ عشق
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: رویا

ای عاشقان، ای باده‌نوشان
ای عارفان، ای پرده‌پوشان
عشق این زمان افسانه گشته
غم ساقی میخانه گشته
دل در تب و من همچنان خاکستری، در کنار آتش نشسته‌ام
شمع‌ام که با افسردگی در پای این شعله‌های سرکش نشسته‌ام

ای آسمان، ای آسمان
ای بی‌‌خبر از تشنگان
ابر تو هم دیگر چرا باران ندارد
برقی زند گاهی‌ ولی‌ طوفان ندارد
دیوانه‌ام، دیوانه‌ام من که عمری دویدم پی‌ عشق و هرگز وفایی ندیدم
من که در بی‌ نیازی، ز دیوانه‌بازی به مجنون رسیدم

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
از سروده‌های «معینی کرمانشاهی» در این سایت
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

الهه: غروب

الهه غروب

غروب
شعر: پرویز وکیلی
خواننده: الهه

تنگه غروبی دلم گرفته
به سینه‌ی من غمی نهفته
گشوده چشم زهره چه زیبا
نظر کُند او بر آسمانها
به گوشم از گلدسته‌ها
در این غروب غم‌فضا
آید صدایی، بانگی دل‌آرا
آید بانگی دل‌آرا

کی کرده پرپر آن گل که چیده
یارم بیگناه از من رمیده
غروبه وقتِ دعا رسیده
تو ای خدای آسمون، عشق من‌و به من رسون
که مشکل من کُنی تو آسون یارب کُنی تو آسون

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

error: Content is protected !!