
عشق عمومی
سروده و صدای: احمد شاملو
(اعدام گروه اول سازمان نظامی)
عشق عمومی
سروده و صدای: احمد شاملو
(اعدام گروه اول سازمان نظامی)
« . . . این شعر رو سال ۱۳۵۲ ساختم. مسگر آباد، گورستان بود. گور مرتضی کیوان هم اونجا بود. اونجا رو کوبیدن. برای اینکه قبرها را از بین ببرن درخت کاشتن.
پوراندخت (پوری) سلطانی و «مرتضی کیوان» در ۲۷ خرداد ۱۳۳۳ ازدواج کردند. دوم شهریور ماه دستگیر شدند و ۲۷ مهر سال همانسال مرتضی کیوان اعدام شد. [زندگی زناشویی «پوری» و «مرتضا» فقط ۶۹ روز بود.] او، پنج ماه بعد از اعدام کیوان در زندان ماند و پس از آزادی [اسفند ماه ۱۳۳۳]، دو سال در بستر بیماری بود.
تاریخ صدور کارت عضویت «مرتضی کیوان» در کتابخانهٔ ملی را دیدم (۵ اسفند ۱۳۳۱) و تاریخ پروانهٔ ورود به کتابخانهٔ مجلس شورای ملی «پوری سلطانی» همسر او که دقیقا سهسال و دو ماه بعد (۵ دی ۱۳۳۴) است. یاد آمد از جایگاهی که مرتضی کیوان در جمع هنرمندان و اهل قلم و ادبیات داشت. [+]
خدمت دوست شاعر و هنرمند، جناب آقای سایه [هوشنگ ابتهاج] تقدیم شده است.
تبریز ـ مرداد ۱۳۳۷ سید محمدحسین شهریار
این آگهی فروش ساعت لادور (ساخت آلمان) نمونه مثال خوبی در مبحث «نشانهشناسی» است. یک ضربدر ابطال روی برج ساعت گرینویچ در لندن (که کل زمانبندی جهان بر اساس آن تنظیم میشود،) یک علامت صلیب شکسته (سمبل نازیها در آلمان هیتلری) و بانویی (لابد از نژاد ژرمنها) پشت میکروفون که باید یادآور کلام آغازین شروع برنامههای رادیو برلین به زبان فارسی باشد. (اینجا برلن!). این نشانهها وقتی معنای حقیقی را مییابند که بدانیم این آگهی در مطبوعات ایران مربوط به در ایام جنگ جهانی دوم است.
به دوست بسیار عزیز ارجمندم شاعر گرانمایه آقای نواب صفا تقدیم شد.
۱۳۴۵/۲/۲۰
رهی معیری
* * *
از «رهی معیری» در این سایت:
«رهی معیری» کاروانسالار ترانهسرایان سبک کلاسیک
«خزان عشق» رهی معیری (مجموعه ترانهها)
امضاء کتاب «سایهٔ عمر» برای «نواب صفا»
خط، صدا و چند ترانه از «رهی معیری»
* * *
در تمام عصرها پنجشنبه [مهدی اخوانثالث] به من زنگ میزد و میگفت «کوه خوش گذشت؟» یا «در کوه چه خبر بود؟» یک بار سال ۱۳۶۴ یا ۱۳۶۵ او را با هزار حیله و مقدمات به کوه بردیم. به همین مسیر درکه که هر پنجشنبه میرویم. آن تنها سفر کوه اخوان بود که به او و همه ما بسیار خوش گذشت.