حمیرا: مرا نفریبی (گلهای رنگارنگ ۴۷۱)

حمیرا مرا نفریبی گلهای رنگارنگ ۴۷۱

مرا نفریبی
گلهای رنگارنگ ۴۷۱
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

تو بمانی، که چو جانی در برمتو ندانی که ز عشق تو چه آمد بر سرم
اگر چه جهانی شده مرا شده دشمنبمان تو برای شکسته دل منکه چشم دل من شود ز تو روشن
شدم به تو عاشق خطا که نکردمتو را به غم خود رها که نکردمبرای دل تو چها که نکردم
سخن دشمنان مشنو، از برم تو مرومن به‌خاطر تو از جمله عزیزان یک‌باره بریدم
به‌خدا مست عشق توامتا که آتش غم شعله زد به دلم
دست از همه یاران بهر تو کشیدم
شکسته دلم را بده تو پناهیکه طفل دل من نکرده گناهی
مرا که ز عشقی نبوده نصیبیخدا کُند ای گل مرا نفریبیبه دردِ دلِ من تو همچو طبیبیخدا کُند ای گل مرا نفریبی
* * *

روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *

حمیرا: چند با یادت فریبم این دل دیوانه را

حمیرا چند با یادت فریبم این دل دیوانه را

چند با یادت فریبم این دل دیوانه را
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
آواز: حمیرا

چند با یادت فریبم این دل دیوانه را
گرم چون سازم به آهی سرد این کاشانه را
گریه‌ی مکری که دائم شمع را بر دامن است
می‌فریبد عاقبت این ساده‌ دل پروانه را
خواهش یاری چو کردم، آشنا بیگانه شد
دست بر دامن زنم من بعد از این بیگانه را

* * *
مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا

* * *
روی جلد صفحه‌ی این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

حمیرا: آهنگ محبت

حمیرا آهنگ محبت

آهنگ محبت
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

اگر گویم من از چشمان او افسانه‌ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه‌ای را

در این فصل گل ای ساقی که غم بگریزد از دل
چه سازم با غم عشقی که در دل کرده منزل
رسانی گر به من پیمانه‌ای را
سر عقل آوری دیوانه‌ای را
درون سینه‌ام پرورده‌ام بیگانه‌ای را
به توفان داده ام کاشانه‌ای را
به لبهایم رسان پیمانه‌ای را
اگر گویم من از چشمان او افسانه‌ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه‌ای را

ز بس بر دل زدم سنگ محبت
برآید از دل آهنگ محبت
اگر خواهی که از خاطر برم غمهای هستی
مرا با خود ببر یک لحظه در دنیای مستی
رسانی گر به من پیمانه‌ای را
سر عقل آوری دیوانه‌ای را
اگر گویم من از چشمان او افسانه‌ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه‌ای را

* * *
مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببنید

* * *

حمیرا: بهار هستی‌ام کو!؟ (گلهای رنگارنگ ۵۰۰)

حمیرا گلهای رنگارنگ ۵۰۰ بهار هستی ام کو

بهار هستی‌ام کو
گلهای رنگارنگ ۵۰۰
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

ای بهار نو رسیده، سبزه‌های نو دمیده
ای چمن، ای لاله، ای گل، ای غزالان رمیده
آن بهار هستی‌ام کو؟ مایه‌ی سرمستی‌ام کو؟
ای نسیم پیک صحرا آن امید هستی‌ام کو؟

ای بهشتی مرغ گلشن، آن بهشتی روی من کو؟
ای شما وحشی‌غزالان، خوش‌نگه آهوی من کو؟
آن بهار هستی‌ام کو؟ مایه‌ی سرمستی‌ام کو؟

نوبهاری بود و ما،
از میان شاخه‌ها
در جستجوی هم سر می‌کشیدیم.
دشت و صحرا بود و ما،
همچنان پروانه‌ها
از دامن گلها پر می‌کشیدیم.

پای هر زیبا گلی
در سایه‌ی هر گلبُنی بنشسته بودیم
فارغ از رنج زمان، دور از غم بیگانگان،
تنها به هم دل بسته بودیم
در عالم دلبستگی پیوسته بودیم.

* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

حمیرا: هدیه‌ی عشق

حمیرا هدیه عشق

هدیه عشق
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

با دل من، این ندیده وفا، این نکرده خطا
از برای خدا،
یار من تو مهربان شو
تا که خدا، عشق و مهر و وفا هدیه کرده به ما
در زمانه مرا
همدم و هم‌آشیان شو

بیا که به زاری چو ابر بهاری بگریم و دامن تو بگیرم
اگر که به یک‌دم نمیرم از این غم ندیده رخت ترسم که بمیرم
بیا که نگاهت دو چشم سیاهت کشیده مرا در عالم مستی
تو نور امیدی، تو صبح سپیدی، بیا که رود از دل غم مستی

چو ابر بهاری تو عقده‌گشایی
به سوز دل من تو ساز و نوایی
به گلشن عشقم چو شبنم پاکی
تو باد صبایی، چه جانفزایی
بیا که نگاهت دو چشم سیاهت کشیده مرا در عالم مستی
تو نور امیدی، تو صبح سپیدی، بیا که رود از دل غم مستی

دل من مشکن! به خدا تو ز من
گر جدا بشوی، بی‌وفا بشوی
رفته با دگران آشنا بشوی
چکنم من تنها؟ من و این دل رسوا
بیا که نگاهت دو چشم سیاهت کشیده مرا در عالم مستی
تو نور امیدی، تو صبح سپیدی، بیا که رود از دل غم مستی

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *

الهه: طلیعه بهار

الهه طلیعه بهار

طلیعه بهار
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: الهه

آرد، آرد صبا از بّر تو، عطر گل از بستر تو
زان مرمرین پیکر تو
نرگس شود خیره بر آن، چشمان افسونگر تو
بنفشه شرمنده شود، زان عطر جان‌پرور تو
آرد صبا خرمن گل، ریزد ز پا تا سر تو
آرد صبا خرمن گل، ریزد ز پا تا سر تو

تو امیدی که من گریز از تو دمی نتوانم
نتوانم، که جان به پیش قدمت نفشانم
جلوه‌گر تو چو گوهری، همچو نورِ سَحری
قبله‌گاه هنری
آرد، آرد صبا از بّر تو، عطر گل از بستر تو
زان مرمرین پیکر تو
نرگس شود خیره بر آن، چشمان افسونگر تو
بنفشه شرمنده شود، زان عطر جانِ پرور تو
آرد صبا خرمن گل، ریزد ز پا تا سر تو
آرد صبا خرمن گل، ریزد ز پا تا سر تو

تو بخت پیروز منی، بهار و نوروز منی
نمی‌روی از دل من، که مایه‌ی سوز منی
خوش فارغ از من، در خواب نازی، رویت چه جلوه‌ها کُند
بگشا دو چشمت، تا جام باده، میخانه را رها کُند
امید من، قرار من، ای عشق پایدار من،
باشد روی نکوی تو، طلیعه‌ی بهار من

* * *

مرضیه: نسیم فروردین

مرضیه نسیم فروردین

ترانه‌ی «نسیم فروردین» اولین ترانه‌ی بهاریه‌ای است که به مناسبت نوروز از رادیو پخش شده است. بیژن ترقی خود در این باره می‌نویسد:
«نسیم فروردین» شعری بود که در سال ۱۳۳۷ روی آهنگ دوست عزیزم پرویز یاحقی گفتم و به عنوان اولین ترانه نوروزی با صدای مرضیه از رادیو پخش شد و از آن به بعد بود که ساخت ترانه‌های بهاریه رایج شد.»

نسیم فروردین
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

نسیمِ فروردین وزان به بُستان شد
ز نو عروس گل، چمن گلستان شد

بیا به بُستان، ببین گلستان شکوفه باران شد

در این بهار ای گل، تو از جفا بگذر
تو با مِی گلگون دلم بدست آور

چو لاله بگشا، به خنده لبها که لاله خندان شد

نگاهِ نرگس مست، بنفشه خندان است
ز نغمه‌ی بُلبل، به طرف باغ و چمن به عشوه آمد گل

گرفته نیلوفر بنفشه را در بر
چو گیسویِ جانان، عروس گل به چمن بشد عبیر افشان

ساقی بی‌مِی یک دم منشین
(ساقی بی مِی یک دم منشین)
ما را به بهار بی‌مِی مگذار جامی دگر آر

لاله دارد جامی در کف
(لاله دارد جامی در کف)
گلهای بهار بی باده و یار آید به چه کار؟

در جهانِ هستی، ز می پرستی
غم از دل روَد، به دل نشاط آید

در گلزار و چمن،
چون گل خنده بزن ای زیبا گُلِ من

* * *

از «بیژن ترقی»، «پرویز یاحقی» و حمیرا در این سایت:
● حکایت ترانه «باغ گل» به روایت «حمیرا»
● مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا
● حکایت ترانه «صبرم عطا کن» به روایت «بیژن ترقی»
● حکایت ترانه «کعبهٔ دلها» به روایت «بیژن ترقی» و «الهه»
● حکایت ترانه «بهار دلنشین» (بنان) به روایت «بیژن ترقی»
● بیژن ترقی، پرویز یاحقی: اجرای زنده‌ی ترانه‌ی «رقص پروانه»
● حکایت ترانه «بگو که هستی» (دلکش) به روایت «بیژن ترقی»
● حکایت تصنیف «از خون جوانان وطن» (الهه) به روایت «بیژن ترقی»

* * *

قاسم جبلی: رقص پروانه

قاسم جبلی رقص پروانه

رقص پروانه
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده:‌ قاسم جبلی

دل به وجد آرد به گلشن رقص پروانه
می‌پرد از روی گلها شاد و مستانه
او در راز و نیاز، گل در عشوه و ناز
من در سوز و گداز از این راز و نیاز

جستجو می‌کند در چمن تا بیابد یار گل‌رویی
نظری تازه‌گل بر او نما، به کرشمه بوسه‌ای از او رُبا

گشته پنهان در لاله جامی از اشکِ ژاله
کرده رنگین پیاله، نوشد از آن پیمانه، بوسه گیرد مستانه از رخِ گُل، پروانه

* * *
رقص پروانه (مجموعه ترانه‌ها)

* * *

حمیرا: بلا دیدم از دل

حمیرا بلا دیدم از دل

بلا دیدم از دل
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

از محبت بس که دیدم رنج و محنتفرقِ محنت را ندانم از محبت
خدایا تو دانی که در زندگانیچه کرده به من مهربانیِ من
خدایا تو دانی که این مهربانیشده دشمنِ جاودانی من

کسی که دلم را کشیده خدایا در آتش غمنگفته که با او به غیر محبت چه کرده دلم

بلا دیدم از دل، خطا دیدم از دلنخواهم دلی را، دل غافلی راکه شد باعثِ ناتوانی من

به عشقی اسیرم، به دردی دچارمکه از محنت آن فراری ندارمسیه شد از آن زندگانی من

به جُرم محبت، غم و درد و محنتدلی پُر ز حسرت زمانه چرا کرده قسمت منز من بی‌ریاتر، ز تو بی‌وفاتر ندیده زمانهکه عشق تو را کرده قسمت من
اگر دل دادم وفا کردم، خدا می‌داند خطا کردم

اگر بی تو گریه‌ها کردم، خدا می‌داند خطا کردم

* * *

مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *

مرضیه: جشن گلها

مرضیه جشن گلها

جشن گلها
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

جهان زیبا شد، بلبل چمن‌آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد
نوروز آمد [نوروز آمد]
هم خنده‌ی وی، هم نغمه‌ی نی گوید که چه پیروز آمد
پیروزآمد [پیروز آمد]
جانانه‌ی من، در خانه‌ی من فرخنده چو نوروز آمد
ای گل از گلها تازه‌تری
در صحنِ چمن بس جلوه‌گری‌ها داری
با خار ای گل کی همنفسی
چون بوی گلی در سینه‌ی گل جا داری

جهان زیبا شد بلبل چمن‌آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد
هم دردی و هم درمانی،
هم وصلی و هم هجرانی
عشق و امید دل و جانی
دل مهر و وفا می‌خواهد
دیوانه چها می‌خواهد
دردم را دانم، که ندانی

جهان زیبا شد بلبل چمن‌آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد
داری گل و می را با هم، من از تو گل و می خواهم
گیراتر از خوابِ بهاری
دل در تو وفا می‌جوید، غافل که خطا می‌جوید
می‌خواهد آن را که نداری
بردی تو صفای گلها، بازا که به پای گلها سر در دامانت بگذارم
سیر چمن از سر گیرم، با روی تو ساغر گیرم، رویت باشد صبح بهارم
جهان زیبا شد بلبل چمن آرا شد
در ایران جشن گلها ز نو برپا شد
. . .

* * *

error: Content is protected !!