از مثلثهای هنری مشهور در عالم ترانهسرایی، یکی هم جمع سه نفرهی «پرویز یاحقی» [آهنگساز]، «بیژن ترقی» [ترانهسرا]، و «حمیرا» [آوازخوان]، بود. از نتایج کار گروهی این جمع، یکی هم آن چند برنامهی «گلهای رنگارنگ» بود که در نزد اهل نظر جلوهای یافت و پسند عام و خاص واقع شد.
برچسب: پرویز یاحقی
رقص پروانه (بیژن ترقی، پرویز یاحقی، تاجیک)
امروز (۲ فروردین) ۵۹ سال از اجرای ترانه «رقص پروانه» میگذرد. آهنگی در مایهی ترانههای مردمی با صدای تاجیک که شعرش از بیژن ترقی و آهنگش را پرویز یاحقی ساخته بود. به قول حافظ «تو عمر خواه و صبوری» تا سال آینده در چنین روزی از شصتسالگی این ترانه برایتان بنویسم.
حکایت ترانه «باغ گل» به روایت «حمیرا»
«. . . شما نمیدونید که پرویز یاحقی و بیژن ترقی چقدر همدیگه رو دوست داشتند. من میتونم به اینها لقب مولانا و شمس تبریزی بدم. اینقدر که اینها عاشق و معشوق هم بودند.
حسن گلنراقی ـ مرا ببوس!
مرا ببوس
شعر: هاله [حیدر رقابی]
ویلون: پرویز یاحقی
خواننده: حسن گلنراقی
پوران: تکدرخت (مجموعه ترانهها)
«طوفان از من چه شاخهها شکسته»
(پیشینۀ ترانۀ «تکدرخت» و ریشههای آن)
مهر آفرین (نواب صفا، پرویز یاحقی، الهه)
در اینجا ترانهای میشنویم بهنام «مهر آفرین» [. . .] آهنگ گوشنواز پرویز یاحقی، صدای خاطرهانگیز الهه و شعر زیبای اسماعیل نواب صفا.
الهه، ترانهٔ مهر آفرین را در روز ۱۳ بهمن ماه ۲۵۱۹ شاهنشاهی [۱۳۳۹ خورشیدی] اجرا و ضبط کرده. [برگرفته از: صحبت گوینده در معرفی ترانه، پیش از پخش آن.]
مهرآفرین
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: الهه
تو ای عشق من، امیدِ شادیافزای من
دنیای من، رویای من، رفتی وفا نکرده
(بیوفا کسی غنچه را ز شاخه جدا نکرده)
شبی همچو اشک سوزانم کنارم بیا
ترسم تو را این نالهها سوزد خدا نکرده
(بیوفا کسی غنچه را ز شاخه جدا نکرده)
تو پروردهی اشک و آه منی، تو را عشق من آفریده
بنازم به عشقی که نقش تو را بدین لطف و خوبی کشیده
تویی جلوهگر در دل و جان من، تو را همچو بُت میپرستم
تو عشق هنر آفرین منی به امید تو زنده هستم
ای لعل تو، نوش من، غارتگر هوش من
نام تو ترانهی من، عشق تو بهانهی من
در مستی و هوشیاری، ما را نگران داری
از دست غمت نرهم، عشق تو به کس ندهم
به عشقت وفادارم بهخدا، وفا را خریدارم به خدا
تو دیر آشنا! رفتی چرا کامم روا نکرده
گل ناز من، طناز من، بازا جفا نکرده
* * *
دل به وجد آرد به گلشن رقص پروانه (نگاهنگ)
دل به وجد آرد به گلشن رقص پروانه
میپرد از روی گلها شاد و مستانه
. . .
حکایت ترانهی «مرا ببوس» از آغاز تا امروز
در سرنوشت یک ملت، و در تاریخ هنر، گاه اثری چنان روح زمانه را تصویر میکند، و چنان حس و جان مردمان را بیان میکند که بهعنوان جزئی پایدار از فرهنگ و تاریخ یک ملت، همواره برجا میماند. ترانۀ «مرا ببوس» چنین بود. دو نسل از جامعۀ ما، درد و حزن و اندوه و شکست و مرگ خود را با ترانۀ «مرا ببوس»، و با صدای حسن گلنراقی گریستند.
مرضیه: طاوس
طاوس
در کنار گُلبنی خوشرنگ و بو، طاوس زیبا
با پَر صد رنگِ خود مستانه زد چتری فریبا
از غرورش هرچه من گویم یک از صدها نگفتم
نکتهای در وصفِ آن افسونگر رعنا نگفتم
تاج رنگینی به سر داشت
خرمنی گُل جای پَر داشت
در میان سبزه، هر سو
مست و پاورچین گذر داشت
هر زمان بر خود نظر بودش سراپا
نخوتش افزون شد از آن چتر زیبا
بیخبر از کار دنیا
من که خود مفتون هر نقش و جمالم
هر زمان پابند یک خواب و خیالم
خوش بُدم گرم تماشا
چو شد ز شور او فزون غرور او
پای زشتش شد هویدا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا
چو غنچه بسته شد
پرش شکسته شد
تا بدید آن زشتی پا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا
من همان طاوس مستم
چتر خود نگشاده بستم
یک جهان ذوق و هنر هستم
ولی با صد دریغا
سینهایی بیکینه دارم
روح چون آیینه دارم
گنج شعر و شور و حالم
این همه نقدینه دارم
جلوهی آن مرغ شیدا، گفتهی جانپرور من
پایِ آن طاوسِ زیبا، هستیِ رنجآور من
* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانههای ماندگار
* * *
حمیرا: مرا نفریبی (گلهای رنگارنگ ۴۷۱)
مرا نفریبی
گلهای رنگارنگ ۴۷۱
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا
* * *