هوشنگ ابتهاج: در خلوت غم (برای حسین تهرانی)

هوشنگ ابتهاج در خلوت غم

به مناسبت اولین سال درگذشت حسین تهرانی در سال ۱۳۵۲ ترانه‌ای به‌نام «در خلوت غم» از ساخته‌های فرامرز پایور با شعری از هوشنگ ابتهاج (سایه) در تالار رودکی به یاد استاد اجرا شد. همین ترانه را مرضیه در رادیو اجرا کرده است. (برگرفته از برنامه رادیویی گلچین هفته شماره ۱۹)

به وفایت که به جایت، صنما کس ننشانم
به جمالت که خیالت، نرود از دل و جانم

به غمت که مرا جز غم تو، شب همه شب، همنفسی نیست
به غمت که در این خلوت غم، همدم من، جز تو کسی نیست
چه کُند مانده و تنها دلِ تنگی که مراست
من و این گریه‌ی شب‌ها، که همین گریه دواست

تو کجایی، تو کجایی که ببینی ز جدایی دل تنگم چه کشید
تو نداری سر یاری، چه ثمر زین همه زاری که به جایی نرسید

من و این گریه‌ی شب‌ها که همین گریه دواست
چه کُند مانده و تنها دلِ تنگی که مراست

* * *
یادنامه‌ی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)

* * *

تصویری از مرضیه بر مزار غلامحسین بنان

حتما که شما هم این عکس را دیده‌اید. مرضیه بر مزار بنان در چهلمین روز درگذشت او. ثبت این تصویر کار کامران جبرئیلی عکاس نام‌آشنا است. او خود در خاطره‌نوشته‌ای  ماجرای مربوط یه ثبت این عکس را نوشته است. نوشتاری که در ضمن از خلال سطور آن ظرایفی از رفتار مرضیه نیز پیداست. مثلا آنجا که: «مرضیه سیگاری دود می‌کند و بعد از هر پکی که می‌زند، آن را به دست یکی از آقایان که در کنارش ایستاده می‌دهد که او برایش نگه دارد تا پکی دیگر.»

ادامه خواندن تصویری از مرضیه بر مزار غلامحسین بنان

حکایت ترانه‌ی «بهارم،‌ دخترم» (فریدون مشیری)

فریدون مشیری بهارم دخترم

بهار من
شعر و دکلمه: فریدون مشیری
آهنگ: فرهاد فخرالدینی
ترانه‌خوان: مرضیه

ادامه خواندن حکایت ترانه‌ی «بهارم،‌ دخترم» (فریدون مشیری)

بنان ـ مرضیه: بوی جوی مولیان (گلهای رنگارنگ ۲۵۴)

مرضیه بنان بوی جوی مولیان

بوی جوی مولیان آید همی
گلهای رنگارنگ شماره ۲۵۴
شعر: رودکی / آهنگ: روح‌الله خالقی
خوانندگان: غلامحسین بنان و مرضیه

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

ریگِ آموی و درشتی‌های او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست
خِنگِ ما را تا میان آید همی

ای بخارا! شاد باش و دیر زی!
میر زی تو، شادمان آید همی

میر ماه است و بُخارا آسمان
ماه سوی آْسمان آید همی

میر سرو است و بُخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

* * *
خاطره‌‌نوشته‌ای از عکاس تصویر مرضیه بر مزار غلامحسین بنان

* * *

مرضیه: ناله شبگیر (ای شب)

مرضیه ناله شبگیر ای شب

 

ناله شبگیر (ای شب)
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

چون زلف نگاری، ای شب!
بس تیره و تاری، ای شب!
پایان تو نداری، ای شب!
ای شب که چو بختم تاری
چون طالعِ او بیداری
مرموزی و پُر اسراری

تا غرق گناهی، ای شب!
این گونه سیاهی، ای شب!
بر ناله‌ی شبگیر من
هر شب تو گَواهی ای شب!

امشب چو کنارش باشم
یارم شد و یارش باشم
مرو، مرو ای شب!

چَشمم به حبیبم باشد
شادی چو نصیبم باشد
مرو، مرو ای شب!

با من دمساز آمد
بازآمد بازآمد
چون صبح روشن

روزم باشد خُرم
رو پنهان کُن ای غم
از کلبه‌ی من

خوشا عاشق شدن، دیوانه گشتن، بی‌قراری
به دلداری رَسیدن بعد عمری انتظاری
خوشا شب با لب مِی‌گون یاری، میگساری
خوشا با دلبری، افسونگری، شب‌زنده‌داری

* * *

مرضیه: طاوس

مرضیه طاوس

 

طاوس
در کنار گُلبنی خوشرنگ و بو، طاوس زیبا
با پَر صد رنگِ خود مستانه زد چتری فریبا
از غرورش هرچه من گویم یک از صدها نگفتم
نکته‌ای در وصفِ آن افسونگر رعنا نگفتم

تاج رنگینی به سر داشت
خرمنی گُل جای پَر داشت
در میان سبزه، هر سو
مست و پاورچین گذر داشت
هر زمان بر خود نظر بودش سراپا
نخوتش افزون شد از آن چتر زیبا
بی‌خبر از کار دنیا

من که خود مفتون هر نقش و جمالم
هر زمان پابند یک خواب و خیالم
خوش بُدم گرم تماشا
چو شد ز شور او فزون غرور او
پای زشتش شد هویدا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا

چو غنچه بسته شد
پرش شکسته شد
تا بدید آن زشتی پا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا

من همان طاوس مستم
چتر خود نگشاده بستم
یک جهان ذوق و هنر هستم
ولی با صد دریغا
سینه‌ایی بی‌کینه دارم
روح چون آیینه دارم
گنج شعر و شور و حالم
این همه نقدینه دارم
جلوه‌ی آن مرغ شیدا، گفته‌ی جان‌پرور من
پایِ آن طاوسِ زیبا، هستیِ رنج‌آور من

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

مرضیه: خدایا طاقتم ده (گلهای رنگارنگ ۴۷۲)

مرضیه ساغرم شکسته ساقی گلهاز رنگارنگ ۴۷۲

خدایا طاقتم ده
(گلهای رنگارنگ ۴۷۲)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه
سال اجرا: ۱۳۴۴

خاطرات عمر رفته در نظرگاهم نشسته
در سپهر لاجوردی، آتش آهم نشسته
ای خدای بی‌نصیبان طاقتم ده، طاقتم ده
قبله‌گاه ما غریبان، طاقتم ده، طاقتم ده

ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی

در میان طوفان،
بر موج غم نشسته، منم
در زورق شکسته، منم
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد
یکباره مُهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم

ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی

تو تشنه‌کامم کُشتی
در سراب ناکامی‌ها
ای بلای نافرجامی‌ها
نبُرده لب بر جامی
می‌کِشم به دوش از حسرت
بارِ مستی و بدنامی‌ها

بر موج غم نشسته، منم
در زورق شکسته، منم
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد
یکباره مُهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم

ساغرم شکست ای ساقی
رفته ام ز دست ای ساقی

حکایت از چه کُنم
شکایت از چه کُنم
که خود به دست خود آتش
بر دلِ خون‌شده‌ی نگران زده‌ام

بر موج غم نشسته، منم
در زورق شکسته، منم
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد
یکباره مُهر غم زده شد
بر سرنوشت آدم.

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *
یادنامهٔ «همایون خرم» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

مرضیه: آن‌شب (جلوه هستی)

مرضیه آن شب جلوه هستی

آن‌شب (جلوهٔ هستی)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: مرضیه

آن شب هستی را چه جلوه‌ها بود
تو بودی، دنیا به کام ما بود
عشقت با جانِ من آشنا بود
عشقت لاله‌صفت لب بر خنده گشود
مَه چون چهره‌ی تو رویایی شده بود

آن شب هستی را چه جلوه‌ها بود
آن شب هستی را چه جلوه‌ها بود

آن شب ناله‌ی نی غوغا می‌کرد
شوری در دل ما برپا می‌کرد
اشکم راز نهان افشا می‌کرد
چه دامنم ز شوقت
پُر از ستاره‌ها بود
خدا گواه ما بود

آن شب هستی را چه جلوه‌ها بود
آن شب هستی را چه جلوه‌ها بود

امشب وصلت را از خدا می‌خواهم
دستم بر دامانت، تو را می‌خواهم
می‌خواهم باز آیی، رویِ مَه بنمایی
ببشینی به برم، بر جسمم جان بخشی
بر دردم درمان بخشی، بنشانی شررم

آن شب هستی را چه جلوه‌ها بود
آن شب هستی را چه جلوه‌ها بود

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *

مرضیه: توفان (عمر دوباره)

مرضیه توفان

توفان (عمر دوباره)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: بزرگ لشگری
تنظیم: مرتضی حنانه
خواننده: مرضیه

می روم و می بَرَمَت به کام توفان
تا که یکسان بُگذرد آب از سر ما
می‌سِپُرَم دست تو را به دست هجران
تا که با هم تیره گردد اختر ما

موی من شد سپید، ای جوانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
شد چو آب روان زندگانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را

تو دلارای من یک شب به عالَم پریشان نبودی
تو که همپای من در وادی غم شتابان نبودی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را

گر چه بر جانم بلایی، دلفریبی دلربایی
با همه این بی وفایی، آرزوی قلب مایی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را

* * *

پانویس راوی:
این ترانه اول‌بار با آهنگی از ساخته‌های بزرگ لشگری در سال ۱۳۳۷ از رادیو ایران پخش شد. در سال ۱۳۵۱ بار دیگر با تنظیم مرتضی حنانه با ارکستر بزرگ رودکی اجرا گردید.
در فضای مجازی فیلمی با کیفیتی نه چندان مطلوب از این اجرا وجود دارد که مربوط به سال ۱۳۵۱ و اجرای تئاتر شهر است؛ و از معدود فیلم‌های موجود از حضور مرتضی حنانه بر سکوی رهبری ارکستر به شمار می‌رود. (نمونه‌‌ای که در این صفحه می‌شنوید برگرفته از همین اجرا است.)

بزرگ لشگری در چگونگی ساختن آهنگ این ترانه گفته است: «برادرش در سال ۱۳۳۵ سرگرد ارتش بود و به سفری هوایی در نقاط مرزی می‌رود. بعد از دو روز خانمی تماس می‌گیرد و از او می‌پرسد که آیا از برادرش خبری دارد که او نگران و پی‌گیر ماجرا می‌شود. مدتی بعد از کسی می‌شنود، برادرش در سانحه‌ای هوایی جان باخته است. این خبر توفانی در او ایجاد می‌کند که ماحصل آن تصنیف این ترانه بود.»

* * *

مرضیه: تو مرو (گلهای رنگارنگ ۱۸۲)

مرضیه تو مرو

 

تو مرو (گلهای رنگارنگ ۱۸۲)
شعر: منوچهر معین‌ افشار
آهنگ: مرتضی محجوبی
خواننده: مرضیه

یار، تو مرو! تو مرو! تو مرو! تو مرو!
صنما چو ز دام تو دل نرهد
چه غم ار سر و جان برود
یار، تو مرو! تو مرو! تو مرو!

بُتِ من!
تو و جلوه‌ی آن رخ ماه
من و شکوه‌ی بختِ سیاه
به خدا تو به چهره مَهی
چه هراسم از این سیهی
تو مرو! تو مرو! تو مرو!

نه به جُز وصلت، هوسی
نه جز تو دل سپارم به کسی
مَه من!
ز کنارم، یگانه دلدارم
تو مرو! تو مرو! تو مرو!

تو نویدی
نویدِ دولت، فروغِ هستی
شَرَنگ ساغر، نشاطِ مستی
نور مِهری، رَشکِ ماهی، بوی گلی

تو سروری
سرور دلها، صفای بُستان
سَرَشک شبنم، نوای مُرغان
شور عشقی، بانگ نایی، سوز دلی

به‌خدا
در کمند زلفت چِنان اسیرم
که بی‌رُخت از زمانه سیرم
می‌میرم
ز کنارم، یگانه دلدارم
تو مرو! تو مرو! تو مرو!
من فدای چَشم مستت تو مرو
جان کجا بَرم ز دستت
تو مرو! تو مرو! تو مرو!

* * *

error: Content is protected !!