در اینجا چار زندان است
به هر زندان دوچندان نقب
در هـر نقب چنـدین حجـره
در هر حجره چندین مرد در زنجیر
برچسب: نگاهنگ
ای شمع سحری (نگاهنگ)
ای شمع سحری
که در این رهگذری
عمرت شد سپری
ز چه رو بیخبری
اگه چشمات بگن: آره (هماهنگ)
اگه چشمات بگن: آره
هیچکدوم کاری نداره
تو که دستت به نوشتن آشناست (نگاهنگ)
تو که دستت به نوشتن آشناست
دل ما رو بنویس!
ماهیگیر، ماهیگیر (نگاهنگ)
اینهمه اون دستاتو بالا و پایین نکن
لبِ بچه ماهی رو با قلاب خونین نکن
ماهیگیر، ماهیگیر
ای قایقران به کجا میروی!؟ (نگاهنگ)
ای قایقران به کجا میروی!؟
به قلب دریا چرا میروی!؟
قاصدک! هان چه خبر آوردی!؟ (نگاهنگ)
قاصدک! هان چه خبر آوردی!؟
که برفروزم آتشها در کوهستانها (نگاهنگ)
به نیمهشبها دارم با یادم پیمانها
که برفروزم آتش به کوهستانها
همچنان میسوزد این آتش (نگاهنگ)
خانهام آتش گرفتهست، آتشی بیرحم
همچنان میسوزد این آتش
سیل غارتگر اومد (نگاهنگ)
سیل غـارتگر اومـد، از تـو رودخـونه گذشت
پُلا رو شکست و بُرد، زد و از خونه گذشت
. . .