نیما یوشیج: در شب سرد زمستانی (احمدرضا احمدی)

نیما یوشیج درشب سرد زمستانی

مبتکر ضبط اشعاری از شاعران پیشین و معاصر و انتشار آنها در ایران «احمدرضا احمدی» بود. مجموعه‌ای که با عنوان «صدای شاعر» از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر می‌شد. گزیده‌ای از شعرهای «نیما یوشیج»‌ با صدای «احمد شاملو» و موسیقی «احمد پژمان» از اولین کارهای این مجموعه بود. در آن زمان (سال ۱۳۵۱) سیزده سال از درگذشت نیما می‌گذشت.

ادامه خواندن نیما یوشیج: در شب سرد زمستانی (احمدرضا احمدی)

منطق‌الطیر: شرح و تفسیر: دکتر محمدجعفر محجوب

دکتر محمدجعفر محجوب

امروز (۲۵ فروردین‌ماه) در تقویم ایرانی «روز بزرگداشت عطار نیشابوری» نامگذاری شده است. مناسبتی شایسته تا به بهانه‌ی آن شرح و تفسیر زنده‌یاد دکتر «محمدجعفر محجوب» از «منطق‌الطیر» را به گوش جان بشنویم.

ادامه خواندن منطق‌الطیر: شرح و تفسیر: دکتر محمدجعفر محجوب

به یاد «صادق هدایت» در سالگشت درگذشت او

صادق هدایت گواهی فوت

دیدار به قیامت. ما رفتیم و دل شما را شکستیم. همین

بدینوسیله گواهی می‌شود شادروان «صادق هدایت» در تاریخ ۹ آوریل ۱۹۵۱ برابر با [۱۹] فروردین ۱۳۳۰ در ساعت ۱۷ در شهر پاریس (فرانسه) دار فانی را وداع نموده است.

صادق هدایت ما رفتیم و دل شما را شکستیم

از صادق هدایت در این سایت:
صادق هدایت در لباس بالماسکه
بودن، یا نبودن: مسئله این است!
صادق هدایت: دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۰۷
طرح «آهوی تنها» به قلم صادق هدایت
گربهٔ کوچک ایرانی من! (نامهٔ‌ ترز به صادق هدایت)
دیدار به قیامت. ما رفتیم و دل شما را شکستیم. همین!
صادق‌هدایت و موسیقی (خاطره‌ای شنیدنی به قلم «مهدی اخوان‌ثالث»)
«از گوشت سگ حرومترت» از تقدیم‌نامه‌های صادق هدایت به دوستانش
قصه‌ی «سنگ صبور» با صدای: بهروز وثوقی، موسیقی: اسفندیار منفردزاده
مهدی اخوان‌‌ثالث (م. امید) روی جاده‌ی نمناک (مرثیه‌ای برای صادق هدایت)

* * *

مرضیه: نگاه گویا (سوزم از آتش جدایی)

مرضیه نگاه گویا

نگاه گویا
(سوزم از آتش جدایی)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟

شب به یاد تو گذشت و سپیده‌ی سحر دمیده
چَشم من بوده به راهت، دمی نخفته تا سپیده
سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟

دمی با من نمانده، می‌گذری
به سوز دل نشانده، می‌گذری
نگاهم را نمی‌دیدی که موج آرزوها بود
اگر رازم نپرسیدی، نگاه من که گویا بود

سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟

شب به یاد تو گذشت و سپیده‌ی سحر دمیده
چَشم من بوده به راهت، دمی نخفته تا سپیده

سوزان ‌شرری ز نگه زده‌ای تو به جان
دیگر شده این دلِ من همه سوزِ نهان

همره دل رفته‌ای از آشیانم نازنینا، خدا نگهدار
همچو امید از برِ من رفته‌ای عشق آفرینا، خدا نگهدار
همره دل رفته‌ای از آشیانم نازنینا، خدا نگهدار

سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟

شب به یاد تو گذشت و سپیده‌ی سحر دمیده
چَشم من بوده به راهت، دمی نخفته تا سپیده

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *

error: Content is protected !!