شهیار قنبری: مرا نترسان دوست (دکلمه ـ ترانه)

شهیار قنبری مرا نترسان دوست

«شهیار قنبری» اما در قحط سال صداها، خود ترانه‌ای از سروده‌هایش را می‌خواند. «مرا نترسان دوست» اول بار در مجموعۀ سروده ـ دکلمه‌های او به‌نام «یک دهان آواز سرخ» به‌شکل نوار کاست منتشر شد. چند سالی بعد با آهنگی از ساخته‌های «منفردزاده» در مجموعۀ «اگر همه شاعر بودند» همراه با دکلمۀ سروده‌های تازه‌ترش، این شعر را هم به‌شکل ترانه با صدای خود خواند. [+]

ادامه خواندن شهیار قنبری: مرا نترسان دوست (دکلمه ـ ترانه)

رامش ـ نماز (فریدون فروغی)

نماز شهیار قنبری اسفندیار منفردزاده

نماز
ترانه‌خوان: رامش
شعر ترانه: شهیار قنبری
آهنگ‌ساز: اسفندیار منفردزاده

ادامه خواندن رامش ـ نماز (فریدون فروغی)

«سرود بهار» برای پاتریس لومومبا

بهاران خجسته باد پاتریس لومومبا

شاید باور نکنید، اما حقیقت دارد. ریشه‌ی سرود «بهاران خجسته‌باد! به ایالت «کاتانگا» در کشور «کنگو» می‌رسد. امروز حتی تاریخ دقیق جوانه‌زدن این سرود را از آن ریشه می‌دانیم. دقیقا ۶۲ سال پیش در چنین روزی (سه‌شنبه ۲۷ دی ۱۳۳۹) روزی که «پاتریس لومومبا» رهبر جنبش ملی کنگو در آفریقا را در اسید حل کردند!

ادامه خواندن «سرود بهار» برای پاتریس لومومبا

بهاران خجسته‌باد! (روایت اسفندیار منفردزاده)

سرود بهاران خجسته باد

«اسفندیار منفرد زاده» که خود نیز در رابطه با پروندۀ «خسرو گلسرخی» توسط «ساواک» دستگیر و مدتی را در زندان اوین گذرانده بود، با سابقۀ درخشانی که به عنوان آهنگساز، هم در سینما و هم در خلق ترانه‌های که به «ترانۀ معترض» شهرت یافت، در واقع کسی است که سرود «بهاران خجسته‌باد» را به شکلی که امروز می‌شنویم خلق و ماندگار کرد.

ادامه خواندن بهاران خجسته‌باد! (روایت اسفندیار منفردزاده)

اسفندیار منفردزاده ـ شکیلا: نمی‌دانم

اسفندیار منفردزاده شکیلا نمی دانماسفندیار منفردزاده را بعد از موسیقی متن فیلم‌هایش با ترانه‌هایی که آهنگش از ساخته‌های اوست و بیشتر بر سروده‌های ترانه‌سرایان معاصری چون شهیار قنبری می‌شناسیم. این ترانه با صدای شکیلا بر غزلی از شمس تبریزی (مولوی) ـ گرچه چندان شناخته‌شده نیست ـ نشان از تنوع کارها و توانایی این آهنگساز هنرمند دارد.

ادامه خواندن اسفندیار منفردزاده ـ شکیلا: نمی‌دانم

کی می‌دونه «قیصر» این‌روزا کجاست؟

بهروز وثوقی گوزنها

این روزا «گوزن»‌و [+] سر نمی‌بُرن
می‌شکنن شاخش‌و می‌فرستن تو باغ
این روزا طاق‌و نمی‌ریزن سرش
سر گله‌شون‌و می‌کوبن به طاق

آخر نمایشا عوض شده
همه نقش هم‌و بازی می‌کُنن
اونایی که چشم‌شون به «قدرت»ه
هم‌پیاله‌هاش‌و راضی می‌کُنن

نمی‌دونم اگه برگردیم عقب
دل «طوقی» [+] واسه کی پر می‌زنه؟
اگه «فرمون»‌و یه شب دوره کُنن،
چندتا چاقو پشت «قیصر» [+] می‌زنه؟

نمی‌دونم اگه برگردیم عقب
«داش‌آکل» [+] به عشق کی سر می‌کُنه؟
اگه «رستم»‌و ببینه روی خاک
پشتش‌و بازم به خنجر می‌کُنه؟

پای روضه‌ی خودت [+] گریه نکن
وقتی گریه ننگ مردونگی‌یه
دوره‌ای که عاقلاش زنجیرین
«سوته‌دل» [+] شدن یه دیوونگی‌یه

این روزا دوره‌ی غیرت‌‌کُشی‌یه
کی می‌دونه «قیصر» این‌روزا کجاست؟
بُکشی و نکُشی، می‌کُشنت!
این‌جا بازارچه‌ی «آب‌منگل‌»ی‌هاست [+]

* * *

این‌که شاعری بتواند در سروده‌اش نام آثار کسی را طوری بیاورد که هم در وزن و قافیه شعر بنشیند و هم معنا و پیام داشته باشد حتما هنر است و حتی شاید این فن، در شعر و سرایش، نام خاصی هم داشته باشد.

من که راوی این حکایات هستم خود چندان بهره‌ای از فن و هنر شاعری ندارم و  هنوز نمی‌دانم شعر، «فن» است یا «هنر»، ولی به‌نظرم شاعری که در سروده‌اش به اشارت یا تمثیل، از کار و آثار کسی نام می‌برد حتما روی آگاهی شنونده یا خوانندۀ شعر خود حساب کرده است. یعنی شاعر فرض را بر این می‌گذارد که مخاطب او قبلا با نام یا خود آن آثار آشناست و سابقۀ آن‌ها را در حافظه به‌یاد دارد.

نمونۀ سروده‌هایی از این دست، یکی هم ترانۀ «قیصر» با صدای «داریوش اقبالی» با شعری از «روزبه بمانی» و آهنگی از «علیرضا افکاری» است که با پیش درآمدی بر ملودی ترانۀ فیلم «گوزن‌ها» ساختۀ «اسفندیار منفردزاده» اجرا می‌شود. نکتۀ ظریفی که در این ترانه وجود دارد این‌ است که شاعر و آهنگ‌ساز آن در ایران زندگی می‌کنند و گمانم اولین کار مشترک بین هنرمندان داخل کشور با خوانندگان مقیم خارج از ایران باشد.

پیش از این البته بوده‌اند از ترانه‌سرایان جوان ساکن ایران کسانی که از اشعارشان سروده‌هایی هم برای اجرا در اختیار آهنگ‌ساز یا خواننده‌ای مقیم خارج گذاشته‌اند. ولی «آلبوم دنیای این‌روزهای من» فصل تازه‌ای از نوع همکاری هنرمندان داخل و خارج است.

ترانۀ «قیصر» یکی از ترانه‌های این آلبوم است که شاعر در آن تعدادی از فیلم‌هایی که «بهروز وثوقی» در آن ایفای نقش کرده را به اشاره و تمثیل آورده است.

شنوندۀ این ترانه اگر فیلم «گوزن‌ها» را دیده باشد و آن شاخی که از «سید» شکستند را بشناسد، و یا صحنۀ پایانی این فیلم و بارش بی‌امان گلولۀ تیراندازان حکومتی و  ریزش سقف اتاقی که «قدرت» و «سید» در آن پناه گرفته‌اند را به‌یاد بیاورد حتما که رابطۀ حسی و معنایی بیشتری با شعر برقرار می‌کند.

همین‌طور صحنۀ معروف ته استکان به‌هم زدن و هم‌پیاله شدن «سید» و «قدرت» (با بازی فرامرز قربییان بازیگر سینما و سریال‌های ماه‌رمضانی تلویزیون جمهوری اسلامی)، را در این فیلم باید باز به‌خاطر آورد تا به استعارۀ نهفته در بند دوم این شعر رسید.

باید با «طوقی» از بلندای بام‌ خانه‌های قدیمی کاشان پرید تا به راز دلدادگی «داش‌آکل» و شرارت «کاکا رستم» (با بازی بهمن مفید) رسید. بغض مجید جوبگرد «سوته‌دلان» از این‌که اهل منزل به روضه می‌روند و او را نمی‌برند، صدای «منوچهر اسماعیلی» که فریاد عاصی «قیصر» بود رو به «خان‌دایی» که: «نزنی، می‌زننت»، کشته شدن «فرمان» غیرتمند (با بازی ناصر ملک‌مطیعی) به دست و دشنۀ برادران «آب‌منگل» و حس و فضای سنگین این صحنه‌ها را باید به خاطر داشت تا وقتی در مصراع آخر ترانه می‌شنویم: «این‌جا بازارچۀ آب‌منگلی‌هاست» دستگیرمان شود که شاعر و آهنگ‌ساز ساکن ایران با این شعر و در این ترانه چه می‌خواهند بگویند.

لذت کشف این معنا، پاداش به‌یاد نگه‌داشتن آن‌همه تصویر و صداست در طول این‌همه سال‌ها.

باری در این ترانه یک‌سو همدستی «برادران آب‌منگل» است با هم و سوی دیگر پشت شکسته از زخم خنجر «فرمان». اوج آن اما طنین فریاد کمک‌خواهی مردی ‌که می‌گوید: (کجآآآیی قیصر که داداش‌تو کُشتند).

کی می‌دونه «قیصر» این‌روزا کجاست؟

* * *
مجموعه‌ای شنیداری، دیداری و خواندنی در باره‌ی فیلم «قیصر»

* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:
یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»

* * *

یادکارنامه (کرنولوژیکال) «بهروز وثوقی»
یادکارنامه (کرنولوژیکال) «علی حاتمی»
یادکارنامه (کرنولوژیکال) «بهرام بیضایی»
یادکارنامه (کرنولوژیکال) «ایرج جنتی‌عطایی» و «ابی»

* * *

سروده‌های «احمد شاملو» در ترانه‌های روز ایرانی

فرهاد شبانه

«احمد شاملو»، یکی از چند شاعر نوپرداز و معاصر است که سروده‌هایی از او در زمانی که زنده بود ترانه شد. بر مبنای سال‌شمار انتشار این ترانه‌ها، «شبانه»هایی که «اسفندیار منفردزاده» بر آن‌ها موسیقی نوشت و «فرهاد مهراد» خواند اولین‌های این سروده‌هاست.

ادامه خواندن سروده‌های «احمد شاملو» در ترانه‌های روز ایرانی

شفیعی کدکنی: سفر بخیر (مجموعه ترانه‌ها)

شفیعی کدکنی

با اینکه نام دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی» (م. سرشک) همواره با پژوهش در گسترۀ شعر کلاسیک ایران همراه است و آثاری چون دیوان «شمس تبریزی» و «بیدل دهلوی» راست کار و پژوهش‌های اوست؛ ولی راست این است که ما او را شاعری نوپرداز و صاحب سبک می‌شناسیم.

ادامه خواندن شفیعی کدکنی: سفر بخیر (مجموعه ترانه‌ها)

«آفتاب‌های همیشه»: شاملو در آینه‌ی صدای آیدا

از بهمن ماه ۱۳۴۲ که احمد شاملو «آیدا در آینه» را سرود تا مرداد ماه سال ۱۳۸۹ که آیدا بخشی از آن را با صدای خود خواند چهل و شش ـ هفت سالی (بگو نزدیک به نیم قرن) گذشته است و حالا این «شاملو»ست که در آینۀ صدای «آیدا» تکرار می‌شود.

ادامه خواندن «آفتاب‌های همیشه»: شاملو در آینه‌ی صدای آیدا

«کودکانه»، یادمانده‌های جوان‌سالی به دوران پیرانه‌سری

به سنت روزهای آخر سال داشتم دفتر و پوشه‌های قدیمی را «خانه‌تکانی» می‌کردم! که برخوردم به این بریده روزنامه. رنگ رخسارش خبر از گذشت زمان می‌داد. یادم نیست کدام روزنامه بود و دقیقا مربوط به چه روز و سال است. شاید یکی از سال‌های نیمۀ پنجاه در ایران و احتمالا روزنامۀ کیهان آن دوران. دو خبر در این بریده از آن روزنامه آمده است. یکی:

ادامه خواندن «کودکانه»، یادمانده‌های جوان‌سالی به دوران پیرانه‌سری

error: Content is protected !!