حمیرا: آهنگ محبت

حمیرا آهنگ محبت

آهنگ محبت
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

اگر گویم من از چشمان او افسانه‌ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه‌ای را

در این فصل گل ای ساقی که غم بگریزد از دل
چه سازم با غم عشقی که در دل کرده منزل
رسانی گر به من پیمانه‌ای را
سر عقل آوری دیوانه‌ای را
درون سینه‌ام پرورده‌ام بیگانه‌ای را
به توفان داده ام کاشانه‌ای را
به لبهایم رسان پیمانه‌ای را
اگر گویم من از چشمان او افسانه‌ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه‌ای را

ز بس بر دل زدم سنگ محبت
برآید از دل آهنگ محبت
اگر خواهی که از خاطر برم غمهای هستی
مرا با خود ببر یک لحظه در دنیای مستی
رسانی گر به من پیمانه‌ای را
سر عقل آوری دیوانه‌ای را
اگر گویم من از چشمان او افسانه‌ای را
حدیث چشم او ریزد به هم میخانه‌ای را

* * *
مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببنید

* * *

حمیرا: بهار هستی‌ام کو!؟ (گلهای رنگارنگ ۵۰۰)

حمیرا گلهای رنگارنگ ۵۰۰ بهار هستی ام کو

بهار هستی‌ام کو
گلهای رنگارنگ ۵۰۰
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

ای بهار نو رسیده، سبزه‌های نو دمیده
ای چمن، ای لاله، ای گل، ای غزالان رمیده
آن بهار هستی‌ام کو؟ مایه‌ی سرمستی‌ام کو؟
ای نسیم پیک صحرا آن امید هستی‌ام کو؟

ای بهشتی مرغ گلشن، آن بهشتی روی من کو؟
ای شما وحشی‌غزالان، خوش‌نگه آهوی من کو؟
آن بهار هستی‌ام کو؟ مایه‌ی سرمستی‌ام کو؟

نوبهاری بود و ما،
از میان شاخه‌ها
در جستجوی هم سر می‌کشیدیم.
دشت و صحرا بود و ما،
همچنان پروانه‌ها
از دامن گلها پر می‌کشیدیم.

پای هر زیبا گلی
در سایه‌ی هر گلبُنی بنشسته بودیم
فارغ از رنج زمان، دور از غم بیگانگان،
تنها به هم دل بسته بودیم
در عالم دلبستگی پیوسته بودیم.

* * *
مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

مرضیه: تو مرو (گلهای رنگارنگ ۱۸۲)

مرضیه تو مرو

 

تو مرو (گلهای رنگارنگ ۱۸۲)
شعر: منوچهر معین‌ افشار
آهنگ: مرتضی محجوبی
خواننده: مرضیه

یار، تو مرو! تو مرو! تو مرو! تو مرو!
صنما چو ز دام تو دل نرهد
چه غم ار سر و جان برود
یار، تو مرو! تو مرو! تو مرو!

بُتِ من!
تو و جلوه‌ی آن رخ ماه
من و شکوه‌ی بختِ سیاه
به خدا تو به چهره مَهی
چه هراسم از این سیهی
تو مرو! تو مرو! تو مرو!

نه به جُز وصلت، هوسی
نه جز تو دل سپارم به کسی
مَه من!
ز کنارم، یگانه دلدارم
تو مرو! تو مرو! تو مرو!

تو نویدی
نویدِ دولت، فروغِ هستی
شَرَنگ ساغر، نشاطِ مستی
نور مِهری، رَشکِ ماهی، بوی گلی

تو سروری
سرور دلها، صفای بُستان
سَرَشک شبنم، نوای مُرغان
شور عشقی، بانگ نایی، سوز دلی

به‌خدا
در کمند زلفت چِنان اسیرم
که بی‌رُخت از زمانه سیرم
می‌میرم
ز کنارم، یگانه دلدارم
تو مرو! تو مرو! تو مرو!
من فدای چَشم مستت تو مرو
جان کجا بَرم ز دستت
تو مرو! تو مرو! تو مرو!

* * *

هایده: می‌برد مرا (گلهای رنگارنگ ۵۲۰)

هایده می برد مرا گلهای رنگارنگ ۵۲۰

می‌برد مرا
(گلهای رنگارنگ ۵۲۰)
شعر: رهی معیری
آهنگ:‌ علی تجویدی
خواننده: هایده

همراه خود نسیم می‌برد مرا
یارب چو بوی گل به کجا می‌برد مرا
سوی دیار صبح رود کاروانِ شب
باد فنا به ملک بقا می‌برد مرا
با بال شوق ذره به خورشید می‌رسد
پرواز دل به سوی خدا می‌برد مرا

آن را که جفاخوست نمی‌باید خواست
سنگین‌دل و بدخوست نمی‌باید خواست
ما را ز تو غیر از تو تمنایی نیست
از دوست به جز دوست نمی‌باید خواست

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

رویا: چرا چرا خدایا (گلهای رنگارنگ ۴۶۳)

رویا چرا چرا خدایا

چرا، چرا خدایا
(گلهای رنگارنگ ۴۶۳)
شعر: سیمین بهبهانی
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: رویا

غافلی ز کارم چرا، چرا، چرا خدایا
جز تو کس ندارم رها مکن مرا خدایا

نه انتظار آرزو، نه عشق و آشنایی
وجودِ من گرفته خو به محنتِ جدایی
نگاه حسرتم زبان به گفتگو گشوده
که جز بلا از این جهان، نصیب من چه بوده

غافلی ز کارم چرا، چرا، چرا خدایا
جز تو کس ندارم رها مکن مرا خدایا

در سکوتِ شبها،
بی‌نصیب و تنها،
به دامن صحرا
نشستم و گذشته را بهانه کردم
سرشکِ غم ز دیدگان روانه کردم

فراموشم مکن دگر
که همچو می در جوشم
مکن نظر به ظاهر خاموشم
چه بی‌سامان در این بلا
به دست موج و طوفان شدم رها
غمم ندارد پایان

نه انتظار آرزو، نه عشق و آشنایی
وجودِ من گرفته خو به محنتِ جدایی
نگاه حسرتم زبان به گفتگو گشوده
که جز بلا از این جهان، نصیب من چه بوده

غافلی ز کارم چرا، چرا، چرا خدایا
جز تو کس ندارم رها مکن مرا خدایا

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

ناهید دایی‌جواد: غروب کوهستان (گلهای صحرایی ۶۲)

ناهید دایی جواد غروب کوهستان

غروب کوهستان (گلهای صحرایی ۶۲)
شعر و آهنگ و تنظیم: جهانبخش پازوکی
خواننده: ناهید دایی‌جواد

غم و غصه توی قلبم لونه کرده
ای‌خدا دلُم پُر درده،
نمی‌سازه با مُو دنیا
دیگه برنمی‌گردُم به آشیونه،
ای خدا کسی چه می‌دونه غم و تنهایی دل را

خدایا مُو به درگاه تو چی بوده گناهم
که باید یا بسوزم و یا بسازُم
مُو جَوونُم، آشیونُم شده ویرون

غروبه توی کوهستون، منم مجنون
که سرگردون هی بنالُم
از این دنیا دلُم تنگه، دل یار مُو از سنگه
خدایا گله دارُم
ز تنهایی دلُم خونه، غم و دردُم فراوونه
خدایا گله دارُم.

* * *
ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی در این سایت

* * *

مهستی: بی‌خبر ماندی ز حالم (اولین ترانه)

مهستی آن که دلم را برده خدایا

 

بی‌خبر ماندی ز حالم (گلهای رنگارنگ ۴۲۰)
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مهستی

آن‌ که دلم را بُرده خدایا
زندگیم را کرده تبه، کو؟
همنفسم کو، آن‌ که نگاهش
روز من از غم کرده سیه کو؟

بی خبر ماندی ز حالم ز آنچه آمد بر سر من
عشق تو آخر به توفان می‌دهد خاکستر من
شعله‌ی عشق تو از بس در دلم بالا گرفته
سینه مالامالِ آتش، غم وجودم را گرفته
هر زمان آید به یادم دیده‌ی مستِ تو
گریم از بختِ بدِ خود، نالم از دستِ تو

رُخت، سحرِ نو دمیده‌ی من
فروغ رُخت، نور دیده‌ی من
برخیز و بیا ای امید دلم شام من سپری کُن

تویی که به دل نقشِ غم زده‌ای
چو غنچه گره بر دلم زده‌ای
بر خسته‌دلان چون نسیم سحر
یک نفس گذری کُن
هر کجا گذری، زیر پا نظری کُن

* * *

هایده: آزاده‌ام (اولین ترانه)

هایده آزاده ام

 

آزاده‌ام (گلهای رنگارنگ ۴۷۰)
شعر: رهی معیری
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: هایده

با آن که همچون اشک غم بر خاک ره افتاده‌ام من
با آن که هر شب ناله‌ها چون مرغ شب سر داده‌ام من
در سر ندارم هوسی، چشمی ندارم به کسی،
آزاده‌ام من.

با آن که از بی‌حاصلی، سر در گریبانم چو گل
شادم که از روشن‌دلی، پاکیزه‌دامانم چو گل
خندان‌لب و خونین‌جگر، مانند جام باده‌ام،
آزاده‌ام من.

یارب چون من افتاده‌ای کو؟
افتاده‌ی آزاده‌ای کو؟
تا رفته از جانم برون سودای هستی
آسوده‌ام، آسوده از غوغای هستی

گلبانگ مستی‌آفرین، همچون «رهی» سر داده‌ام من
مرغ شب‌آهنگم ولی، در دام غم افتاده‌ام من
خندان‌لب و خونین‌جگر، مانند جام باده‌ام،
آزاده‌ام من.

* *‌ *

حکایت ترانه‌ «آزاده‌ام» به روایت پرویز خطیبی

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

بنان: مشتاق و پریشان

بنان مشتاق و پریشان

مشتاق و پریشان
شعر:‌ سعدی
آهنگ: علینقی وزیری
خواننده: غلامحسین بنان

آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورتِ بی‌جان بودم

نه فراموشیم از ذکرِ تو خاموش نشاند
که در اندیشه‌ی اوصاف تو حیران بودم

بی‌تو در دامنِ گلزار نخفتم یک شب
که نه در بادیه‌ی خارِ مغیلان بودم

زنده می‌کرد مرا دمبدم امیدِ وصال
ورنه دور از نظرت کُشته‌ی هجران بودم

به تولّایِ تو در آتشِ محنت چو خلیل
گوییا در چمنِ لاله و ریحان بودم

تا مگر یک نَفَسم بوی تو آرد دمِ صبح
همه شب منتظر مرغِ سحرخوان بودم

سعدی از جور فراقت همه روز این گوید:
عهد بشکستی و من بر سرِ پیمان بودم

غزلهای سعدی به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی،‌ انتشارات سخن، چاپ اول،‌ ۱۳۸۵،‌ صفحه ۲۱۱ و ۲۱۲

* * *

الهه: خدایا خدایا (گلهای رنگارنگ ۴۹۴)

خدایا خدایا (منم مجنون کویت)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: همایون خرم
خواننده: الهه
گلهای رنگارنگ ۴۹۴

ادامه خواندن الهه: خدایا خدایا (گلهای رنگارنگ ۴۹۴)

error: Content is protected !!