مرضیه: می‌گریزم

مرضیه می گریزم

می‌گریزم
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: مرضیه

می‌گریزم، می‌گریزم
اشکِ حسرت از چه ریزم
برو برو کز دامت جَستم
گشوده پر از بامت جَستم
یاد از تو دگر نکُنم، نکُنم
سوی تو نظر نکنم، نکنم
تو را رها کردم با دگران
گذشتم از تو چون رهگذران

رفتم کز تو دگر بیگانه شوم
بهر شمع دگر پروانه شوم
مهری دیگر با تو ندارم
در کوی تو پا نگذارم
بگذر از من کز تو گذشتم
از دل تا کی ناله برآرم

نازک‌طبعی چو برگ گل بودم
به دستت افتادم،
پرپر گشتم، پرپر گشتم
اشکی بودم درون بحر غم
چو قطره‌ی باران
گوهر گشتم ،گوهر گشتم

به حال خود بگذارم
به حال خود بگذارم
به دست غم بسپارم
که بی‌تو تنها بروم
برو برو تا بروم

* * *
معینی کرمانشاهی، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

مرضیه: طاوس

مرضیه طاوس

 

طاوس
در کنار گُلبنی خوشرنگ و بو، طاوس زیبا
با پَر صد رنگِ خود مستانه زد چتری فریبا
از غرورش هرچه من گویم یک از صدها نگفتم
نکته‌ای در وصفِ آن افسونگر رعنا نگفتم

تاج رنگینی به سر داشت
خرمنی گُل جای پَر داشت
در میان سبزه، هر سو
مست و پاورچین گذر داشت
هر زمان بر خود نظر بودش سراپا
نخوتش افزون شد از آن چتر زیبا
بی‌خبر از کار دنیا

من که خود مفتون هر نقش و جمالم
هر زمان پابند یک خواب و خیالم
خوش بُدم گرم تماشا
چو شد ز شور او فزون غرور او
پای زشتش شد هویدا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا

چو غنچه بسته شد
پرش شکسته شد
تا بدید آن زشتی پا
هرکسی در این جهان،
باشد اسیر زشت و زیبا

من همان طاوس مستم
چتر خود نگشاده بستم
یک جهان ذوق و هنر هستم
ولی با صد دریغا
سینه‌ایی بی‌کینه دارم
روح چون آیینه دارم
گنج شعر و شور و حالم
این همه نقدینه دارم
جلوه‌ی آن مرغ شیدا، گفته‌ی جان‌پرور من
پایِ آن طاوسِ زیبا، هستیِ رنج‌آور من

* * *
«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

* * *

error: Content is protected !!