مرضیه: نسیم فروردین

مرضیه نسیم فروردین

ترانه‌ی «نسیم فروردین» اولین ترانه‌ی بهاریه‌ای است که به مناسبت نوروز از رادیو پخش شده است. بیژن ترقی خود در این باره می‌نویسد:
«نسیم فروردین» شعری بود که در سال ۱۳۳۷ روی آهنگ دوست عزیزم پرویز یاحقی گفتم و به عنوان اولین ترانه نوروزی با صدای مرضیه از رادیو پخش شد و از آن به بعد بود که ساخت ترانه‌های بهاریه رایج شد.»

نسیم فروردین
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

نسیمِ فروردین وزان به بُستان شد
ز نو عروس گل، چمن گلستان شد

بیا به بُستان، ببین گلستان شکوفه باران شد

در این بهار ای گل، تو از جفا بگذر
تو با مِی گلگون دلم بدست آور

چو لاله بگشا، به خنده لبها که لاله خندان شد

نگاهِ نرگس مست، بنفشه خندان است
ز نغمه‌ی بُلبل، به طرف باغ و چمن به عشوه آمد گل

گرفته نیلوفر بنفشه را در بر
چو گیسویِ جانان، عروس گل به چمن بشد عبیر افشان

ساقی بی‌مِی یک دم منشین
(ساقی بی مِی یک دم منشین)
ما را به بهار بی‌مِی مگذار جامی دگر آر

لاله دارد جامی در کف
(لاله دارد جامی در کف)
گلهای بهار بی باده و یار آید به چه کار؟

در جهانِ هستی، ز می پرستی
غم از دل روَد، به دل نشاط آید

در گلزار و چمن،
چون گل خنده بزن ای زیبا گُلِ من

* * *

از «بیژن ترقی»، «پرویز یاحقی» و حمیرا در این سایت:
● حکایت ترانه «باغ گل» به روایت «حمیرا»
● مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا
● حکایت ترانه «صبرم عطا کن» به روایت «بیژن ترقی»
● حکایت ترانه «کعبهٔ دلها» به روایت «بیژن ترقی» و «الهه»
● حکایت ترانه «بهار دلنشین» (بنان) به روایت «بیژن ترقی»
● بیژن ترقی، پرویز یاحقی: اجرای زنده‌ی ترانه‌ی «رقص پروانه»
● حکایت ترانه «بگو که هستی» (دلکش) به روایت «بیژن ترقی»
● حکایت تصنیف «از خون جوانان وطن» (الهه) به روایت «بیژن ترقی»

* * *

قاسم جبلی: رقص پروانه

قاسم جبلی رقص پروانه

رقص پروانه
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده:‌ قاسم جبلی

دل به وجد آرد به گلشن رقص پروانه
می‌پرد از روی گلها شاد و مستانه
او در راز و نیاز، گل در عشوه و ناز
من در سوز و گداز از این راز و نیاز

جستجو می‌کند در چمن تا بیابد یار گل‌رویی
نظری تازه‌گل بر او نما، به کرشمه بوسه‌ای از او رُبا

گشته پنهان در لاله جامی از اشکِ ژاله
کرده رنگین پیاله، نوشد از آن پیمانه، بوسه گیرد مستانه از رخِ گُل، پروانه

* * *
رقص پروانه (مجموعه ترانه‌ها)

* * *

پوران: قصه‌ آشنایی

پوران قصه آشنایی

قصه‌ آشنایی
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: حبیب‌الله بدیعی
خواننده: پوران

اگر چه عمری ای سیه‌مو چون موی تو آشفته‌ام
درون سینه قصه‌ی این آشفتگی بنهفته‌ام
ز شرم عشق، اگر به ره ببینمت
ندانم چگونه از برابر تو بگذرم من
نه می‌دهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت
نه طاقتی که در رُخ تو بنگرم من

اگر چه عمری ای سیه‌مو چون موی تو آشفته‌ام
درون سینه قصه‌ی این آشفتگی بنهفته‌ام
دل را به مهرت وعده دادم
دیدم دیوانه‌تر شد
گفتم حدیث آشنایی
دیدم بیگانه‌تر شد
با دل نگویم دیگر این افسانه‌ها را
باور ندارد قصه‌ی مهر و وفا را
مگر تو از برای دل قصه‌ی وفا بگویی
به قصه شد چو آشنا غصه‌ی مرا بگویی

اگر چه عمری ای سیه‌مو چون موی تو آشفته‌ام
درون سینه قصه‌ی این آشفتگی بنهفته‌ام
ز شرم عشق، اگر به ره ببینمت
ندانم چگونه از برابر تو بگذرم من
نه می‌دهد دلم رضا که بگذرم ز عشقت
نه طاقتی که در رُخ تو بنگرم من

* * *

حمیرا: بلا دیدم از دل

حمیرا بلا دیدم از دل

بلا دیدم از دل
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: حمیرا

از محبت بس که دیدم رنج و محنتفرقِ محنت را ندانم از محبت
خدایا تو دانی که در زندگانیچه کرده به من مهربانیِ من
خدایا تو دانی که این مهربانیشده دشمنِ جاودانی من

کسی که دلم را کشیده خدایا در آتش غمنگفته که با او به غیر محبت چه کرده دلم

بلا دیدم از دل، خطا دیدم از دلنخواهم دلی را، دل غافلی راکه شد باعثِ ناتوانی من

به عشقی اسیرم، به دردی دچارمکه از محنت آن فراری ندارمسیه شد از آن زندگانی من

به جُرم محبت، غم و درد و محنتدلی پُر ز حسرت زمانه چرا کرده قسمت منز من بی‌ریاتر، ز تو بی‌وفاتر ندیده زمانهکه عشق تو را کرده قسمت من
اگر دل دادم وفا کردم، خدا می‌داند خطا کردم

اگر بی تو گریه‌ها کردم، خدا می‌داند خطا کردم

* * *

مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی، حمیرا

* * *

فرشته: نم‌نم بارونه امشب (اولین ترانه)

فرشته نم‌نم بارونه امشب

 

نم‌نم بارونه امشب
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: بزرگ لشکری
خواننده: فرشته

باز دلم پُر خونه امشب، چشم من گریونه امشباشکم از دیده روونه، نم‌نم بارونه امشبدامن من شد دوباره آسمون پر ستارهزندگی در چشمم شبهای بی‌مهتاب رو می‌مونهخواب رو می‌مونه
بی تو، ابر گریه‌بارم؛ بی تو، شور لاله‌زارمبی تو، رنجور و پریشون؛ بی تو، سرگردون و حیرونبی تو، من همچون غریبی خسته و سر در گریبونزندگی در چشمم شبهای بی‌مهتاب رو می‌مونهخواب رو می‌مونه
* * *

روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

مهستی: بی‌خبر ماندی ز حالم (اولین ترانه)

مهستی آن که دلم را برده خدایا

 

بی‌خبر ماندی ز حالم (گلهای رنگارنگ ۴۲۰)
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مهستی

آن‌ که دلم را بُرده خدایا
زندگیم را کرده تبه، کو؟
همنفسم کو، آن‌ که نگاهش
روز من از غم کرده سیه کو؟

بی خبر ماندی ز حالم ز آنچه آمد بر سر من
عشق تو آخر به توفان می‌دهد خاکستر من
شعله‌ی عشق تو از بس در دلم بالا گرفته
سینه مالامالِ آتش، غم وجودم را گرفته
هر زمان آید به یادم دیده‌ی مستِ تو
گریم از بختِ بدِ خود، نالم از دستِ تو

رُخت، سحرِ نو دمیده‌ی من
فروغ رُخت، نور دیده‌ی من
برخیز و بیا ای امید دلم شام من سپری کُن

تویی که به دل نقشِ غم زده‌ای
چو غنچه گره بر دلم زده‌ای
بر خسته‌دلان چون نسیم سحر
یک نفس گذری کُن
هر کجا گذری، زیر پا نظری کُن

* * *

حمیرا: صبرم عطا کن (اولین ترانه)

حمیرا صبرم عطا کن

 

صبرم عطا کن
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: حمیرا

خدایا تو خود این وجود مرا
سراسر همه تار و پود مرا
به عشق و به مستی سرشتی اگر
یا غم عشق او از سرم کُن به‌در
یا که صبرم عطا کُن
یا نصیبم نما بینمش یک نظر
یا که دردم دوا کن

چرا به نگاهش، به چشم سیاهش
تو این همه مستی دادی؟
از آن همه مستی، تو هستی ما را
به باده‌پرستی دادی؟

حالا که جز غم نصیبم ندادی
راهی به کوی حبیبم ندادی
صبرم عطا کُن!
دردم دوا کُن!

چرا تو به جای وفا و محبت
به او رخ زیبا دادی؟
به او سرِ زلفِ شکسته
برای شکستِ دل ما دادی؟
عمری در این سودا به سر بُردم خدایا
دور از لبش چون غنچه خون خوردم خدایا

حالا که جز غم نصیبم ندادی
راهی به کوی حبیبم ندادی
صبرم عطا کُن!
دردم دوا کُن!

* * *
حکایت ترانه «صبرم عطا کن» به روایت «بیژن ترقی»

* * *

مرضیه: می‌زده بر تو عاشقم (اجرای اول)

مرضیه می زده بر تو عاشم

 

می زده بر تو عاشقم
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه

می‌زده شب چو ز میکده باز آیم
بر سر کوی تو من به نیاز آیم
دلداده‌ی رهگذرم
از خود نبُوَد خبرم
ای فتنه‌گرم

شبها سرِ کوی تو
آشفته چو موی تو
می‌آیم تا جویم خانه به خانه
مگر از تو نشانه

میخانه به میخانه،
پیمانه به پیمانه

راه تو می‌پویم
این می و مستی
بُوَد بی‌تو بهانه


می‌سوزم شبها با شمع رخ تو، با سوز نهان

می‌سازم با این آتشِ دلِ خود، با کاهشِ جان

تشنه‌ای به راه سرابم

به لب رسیده جان، چو حبابم
مستم و خرابم
فارغ از غمم چه نشستی؟
چرا دل مرا بشکستی؟
همچو من تو مستی

مست از باده‌ام یا از آن نگه

بر تو عاشقم، یا بر روی مَه
من بر تو عاشقم، بر تو عاشقم
قلب من نشد شاد از عشق تو
داد از عشق تو

* * *
از «بیژن ترقی» و «پرویز یاحقی» در این سایت:

مثلث هنری «پرویز یاحقی»، «بیژن ترقی» و «حمیرا»

* * *

error: Content is protected !!